ورقه راي , مهره راي و قرعه کشي , راي مخفي , مجموع اراء نوشته , با ورقه راي دادن , قرعه کشيدن
اقتراع
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
( مصدر ) قرعه کشیدن . توضیح در فارسی (استقراع ) مستعمل است .
لغت نامه دهخدا
اقتراع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) با یکدیگر قرعه زدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). قرعه زدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پشک انداختن. استهام. || برگزیدن. ( المصادر زوزنی ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ). || آتش افروختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
قرعه زدن، قرعه کشیدن.
پیشنهاد کاربران
پشک انداختن. آتش افروزی.
کلمات دیگر: