کلمه جو
صفحه اصلی

اعوجاج


مترادف اعوجاج : انحنا، پیچیدگی، کجی، کژی، نادرستی، ناراستی

برابر پارسی : کژیدن، کژگرایی

فارسی به عربی

تشویه

عربی به فارسی

انحراف اخلا قي , گمراهي , کجي , تار (در مقابل پود) , ريسمان , پيچ و تاب , تاب دار کردن , منحرف کردن , تاب برداشتن


مترادف و متضاد

انحنا، پیچیدگی، کجی، کژی، نادرستی، ناراستی


distortion (اسم)
تحریف، اعوجاج

فرهنگ فارسی

تغییری ناخواسته در شکل موج


کج شدن ، کجی، پیچیدگی
۱ - ( مصدر ) کژ شدن کج گردیدن . ۲ - ( اسم ) کجی کژی ناراستی پیچیدگی . جمع : اعوجاجات

فرهنگ معین

(اِ وِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . )کج شدن . ۲ - ( اِمص . ) کج ی ، ناراستی .

لغت نامه دهخدا

اعوجاج. [ اِع ْ وِ ] ( ع مص ) کژ شدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( آنندراج ). کج شدن.( از منتخب و کنز بنقل غیاث اللغات ). بذات خود کج شدن : اعوج العود و نحوه اعوجاجاً؛ انحنی من ذاته. ( از اقرب الموارد ). کجی. ناراستی. انحنا. پیچیدگی. ( ناظم الاطباء ). کژی. خمیدگی. عوج. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- اعوجاج ِ ذَکَر ؛ کژی شرم مرد که پیوسته بیک سوی مایل باشد. ( بحر الجواهر ).

فرهنگ عمید

۱. کج شدن، کجی.
۲. پیچیدگی.

دانشنامه عمومی

مشوش،با در هم آمیختگی، نامنظم


چولگی، چولش.


فرهنگستان زبان و ادب

{distortion} [مهندسی مخابرات] تغییری ناخواسته در شکل موج

پیشنهاد کاربران

سلام
مثلا وقتی سنگی را داخل برکۀ آبی بیندازی ، امواجی که حاصل میشودرا اعوجاج گویند

نامتعارف ( ها ) ، پیچیدگی ( ها )

لغزش


کلمات دیگر: