کلمه جو
صفحه اصلی

کرناس

فرهنگ فارسی

جام. پنبه ای لغه فی الکرباس یا آب خانه بر بام

لغت نامه دهخدا

کرناس. [ ک ِ ] ( ع اِ ) جامه پنبه ای. لغة فی الکرباس. ( منتهی الارب ). || آب خانه بر بام. ( مهذب الاسماء ).

دانشنامه عمومی

کرناس، روستایی از توابع بخش الوار گرمسیری شهرستان اندیمشک در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان مازو قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت آن ۵۵ نفر (۱۷ خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/kernaas/ واحد حجمی در حدود بیست و پنج لیتر - ظرف شیردوشی بزرگ

۱واحد حجمی در حدود بیست و پنج لیتر ۲ظرف شیردوشی بزرگ


پیشنهاد کاربران

ایل پاپی در بخش پاپی که مرکز آن سپیددشت که حدود 1306 کیلومتر مربع مساحت دارد و در جنوب شرق لرستان واقع شده است زندگی می کنند. سرزمین پاپی از برکت کوه های پربرف و نیز ارتفاع زیاد و جنگل های انبوه آب و هوای ییلاقی دارد و قسمت بسیاری از راه های آن در زمستان به علت برف زیاد قابل عبور نیست و جون هوای سردسیر دارد پایگاه خوبی برای سکونت ساکنان کوچ نشین آن که زمستان ها را رد پیرامون شهرستان های اندیمشک و بخش الوار گرمسیری می گذرانند. جمعیت این بخش در سال 1335 ، 3831 خانوار شامل 21396نفر بوده است

وجه تسمیه :با توجه به اینکه بقعه ی شاهزاده احد ( ع ) در محدوده بخش پاپی قرار دارد و کلیه خدام امام زاده عمامه ی قرمز بر سر دارند لذا ملقب به پاپی هستند. از طرفی چون مردم این ایل از نظر احترام خودشان را خادم شاهزاده احمد می دانند ازاین جهت نام پاپی به این ایل و سرزمین آن اطلاق شده است.

در حدود پنج قرن پیش ریاست ایل پاپی بر عهده ی شخصی به نام پاپی مراد بوده است وایل پاپی به نام وی نام گذاری شده است. پس از وی دو عموزاده به نام های مناصر و هادی ریاست ایل را بر عهده گرفتند و از نسل آنان دو تیره بوجود آمد ریاست ایل را به صورت موروثی به دست گرفتند . ازاین جهت است که که دو شعبه ی ایل ، خوانین مناصر و خوانین هادی به نام این دو تیره نام گذاری شده اند. در زر به شعب طوایف و تیره های ایل پاپی اشاره می شود:

1 ) شعبه ی هادی : شامل طوایف یاقون و خدمه می باشد که وابسته به خوانین هادی و زیر آنان اداره می شدند.

الف ) طایفه یاقوند:شامل تیره های:ملکعلی وند، سوز علی وند، چپ، قاسم علی ، سراوی

ب ) طایفه خدمه: شامل تیره های:تاجدی وند، سیدوند، بلبون، خیزوند



2 ) شعبه ی مناصر:بزرگتر از شعبه ی هادی بوده است و شامل طوایف :مدهنی ، لیریایی، گراوند، کشوری و مال زری می باشد

الف ) طایفه مدهنی : شامل تیره های:جمال ، ملا ، داراوند

ب ) طایفه ی لیریایی: شامل تیره های:خورشیدوند، منجری ، رگی

ج ) طایفه ی گراوند: شامل تیره های:پسیر و شوادر میباشد

د ) طایفه ی کشوری شامل تیره های:رئیسوو شهر میر میباشد

ه ) طایفه ی مال زری : شامل تیره های:درشوند وتاوه ای

واحد اجتماعی ایل به این صورت میباشد

دودمان یا اولاد ←تیره←طایفه

نظام سیاسی ایل پاپی امزوره دگرگون شده است و ایل به عنوان یک واحد سیاسی دارای کاربرد نمی باشد . در حال حاضر هر تیره به صورت مستقل وبدون دخالت خان امور خود را اداره می کنند .



لهراسب پدر لرپدر بختیار فرزند کوروش کبیر بود

کرناس در زبان فارسی قدیم به معنی نفهم و خر بوده

کرناس روستایی از توابع بخش الوار گرمسیر در بخش پاپی وطایفه کرناسی عشایر بودند ک براثرخشک سالی ان منطقه رو ترک کردن وب شهر دزفول کوچ کردند در حال حاضر نام محله ای ک در آن سکونت گزیدند کرناسیان است

کُرناسی از طوایف ( تیره های بزرگ ) نام آشنای ایل پاپی بوده است
که امروزه تنها تیره ای از آنان در محدوده ی این ایل زندگی می کنند. از آنجایی که در منطقه ی گرمسیری موسوم به کُرناس ( واقع در شمال شرقی بارگاه شاهزاده احمد ) می زیسته اند به کُرناسی ( اهل کُرناس ) معروف شده اند.

واژه ی کُرناس گویا در اصل کوه روناس و واژه ی روناس ( روناسی ) عنوان شهری باستانی در دامنه ی کوه موسوم به کُرناس بوده است. تیره ی بزرگ کُرناسی در گذشته از طوایف مهم و تاثیر گذار ایل پاپی به شمار رفته است لیکن بعدها متفرق شده و گروه زیادی از آنان به مناطق گرمسیری شهر دزفول و اطراف آن مهاجرت نموده اند.
غلامعلی رئیس این طایفه که نامش به عنوان یکی از کدخدایان ایل پاپی در معاهده ی سال۱۲۲۸ هجری قمری میان پاپی باقرخان و پاپی یوسف خان ( روسای آن زمان ایل پاپی ) دیده می شود از نامداران و افراد صاحب نام بوده است.

یکی از شاعران محلی خطاب به یک بُز کوهی که توسط غلامعلی شکار شده است چنین می سراید.

ریشِت چی ریشِ بُزرگو شَنگِ شوله
آو د بَرف آو وِ گیا تو خارِزوله
دوتا تیر تونه زَده دِ چپُ دِ راس
کُشتته شاه غلملی رئیس کُرناس

دودمانهای این تیره عبارتند از
مشگار عبدلی ساکن بخش پاپی و شهر خرم آباد و اطراف - مشگار یوسف ساکن در میان طایفه ی شئینی بختیاری - مشگار رشید ساکن شهر دزفول - مشگار نورعلی ساکن اندیمشک و دزفول - نجارزاده ها وعلیپورها وساکن محله کرناسیان دزفول

بخش الوار گرمسیری از محدود سرزمین هایی است که آثار زندگی و تمدن در تمام دوره های ما قبل آن وجود دارد . ساکنین اولیه بخش الوار را می توان بومیانی کوه نشین دانست که در دامنه کوه های زاگرس زندگی کرده اند و در این ناحیه به شکار و جمع آوری غذا پرداخته اند . قدمت وجود حیات بشر در این بخش در حدود پنجاه هزار سال یعنی برابر با دوره موستری می توان تخمین زد . یعنی این بخش از زیستگاه های اولیه در دوران کهن سنگی قدیم بوده است .

این بخش تا قبل از انقلاب طبق تقسیمات کشوری جز لرستان بوده که در کاوش های باستان شناسی به سرپرستی پروفسور مک بورنی در ناحیه لرستان همجوار کوه های بخش الوار فعلی به کشف بقایای دوره کهن سنگی میانه در این منطقه گردید که از فرهنگ دوره موستری در این منطقه حکایت می کرد . با کشف آثار و اطلاعات به دست آمده و وجوه ناشناخته که تا کنون بکر مانده و هیچ گونه تحقیقاتی روی آنان انجام نگرفته است .

می توان امید داشت که بشر در 60 هزار سال پیش در این منطقه حضور داشته است . اقوام باستانی این سرزمین را می توان ایلامیان و کاسیان برشمرد که هزاران سال در این سرزمین زیسته و در دوره های مختلف هر کدام بر قسمتی از این منطقه حکومت می کرده اند . لازم است به تفصیل به معرفی این دو قوم اشاره ای گذرا بنمائیم .

ایلامیان : از چگونگی تشکیل جوامع ابتدائی تاریخ ایلامیان اطلاع درستی در دست نیست و نمی توان زیستگاه اولیه این قوم را به درستی مشخص نمود . آن چه مسلم است ایلامیان نخستین قومی بودند که بر سرزمین لرستان حاکمیت داشته اند . از اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد و قبل از ورود اقوام آریایی به ایران موفق به ایجاد دولت در بخش های از سرزمین ایران شده اند . دولت ایلام شامل خوزستان – لرستان - پشت کوه و کوه های بختیاری بوده است . بنابر اثر به جای مانده از بابلی ها این سرزمین را المام یا الامتو یعنی کوهستان یا سرزمین طلوع خورشید می نامیده اند . در ابتدای هزاره دوم قبل از میلاد ایلامیان به بابل هجوم آورده و در این سرزمین سلسله ای تاسیس نمودند . اما دیری نپائیدند و حمورابی پادشاه مقتدر بابل با سرکوب آن ها از توسعه سرزمین ایلامیان جلوگیری نمود پس از این شکست ایلامیان در حدود یک قرن نتوانستند موفق به ایجاد دولتی نیرومند گردند تا این که پادشاهی مقتدر بنام کوتیر ناخونته نام ایلام را به عنوان حکومتی مقتدر مطرح نمود .

ایلامیان در مدت چند هزار سال هویت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سامری ها ، اکدی ها ، بابلی ها و آشوری ها ، هم چنان حفظ کردند و عاقبت به جهت اختلاف های داخلی و جنگ های خانگی از دشمن خود یعنی آشور شکست خوردند ( 645 ق . م ) و از صفحه روزگار به عنوان دولتی مستقل برافتادند .

کاسیان : کاسیان را می توان ساکن اصلی لرستان دانست در مورد ریشه نژادی این قوم اختلاف نظر وجود دارد . عده ای آنان را تیره ای از اقوام آریایی می دانند و عده ای دیگر معتقدند که آنان بومیان و ساکنان اولیه لرستان بوده و از دیرباز در این سرزمین سکنی گزیده اند . اما هیچ گاه تا قبل از هزاره دوم قبل از میلاد یعنی مصادف با ورود اقوام هند اروپایی به ایران مطرح نبوده و موفق به تشکیل یک دولت یا حکومت نگردیده اند . کاسیان در نیمه قرن هیجدهم قبل از میلاد موفق به فتح سرزمین پهناور بابل گردیده و مدت 476 سال بر این سرزمین حکومت کردند . سلطه طولانی کاسیان بر بابل موجب تاثیرپذیری کاسیان از بابلیان گردید .

فرهنگ و تمدن درخشان بین النهرین در طی سلطه طولانی کاسیان بر بابل موجب استیلای آداب ، اخلاق و عادات بابلیان بر کاسیان شده و این فرهنگ درخشان به دین گونه به لرستان منتقل گردید . کاسیان در امور دینی ، خدایان بین النهرین را به خدایی برگزیدند و این نفوذ فرهنگی در صنعت مفرغ سازی کاسیان متجلی گردید . کاسیان اولین قومی بودند که اسب را اهلی نمودند و از آن جهت رزم شکار و حمل و نقل استفاده نمودند . بنا به نظر محققان تسلط کاسیان بر بابل مقتدر آن روزگار در نتیجه همین توانایی یعنی قدرت سوار کاری ایشان بوده است .

بنا به نظر رمان گیر شمن ایران شناس مشهور ، اسب نشانه ای الهی در نظر کاسیان بوده و احتمالاً توسط طبقه حاکم در آن ناحیه داخل شده است . پس از خشک شدن دره ها که معلول دوره بی آبی بود دگرگونی های تازه ای در شرایط زندگی اقوام لرستان حاصل شده است . کوچ آن از کوه به شدت تحول تازه ای یافته است که مولود تغییرات وضع طبیعی است . برای نمونه اقوام کُرناسی که در منطقه بخش الوار گرمسیری بنام کُرناسی بر اثر خشک سالی به شهرستان دزفول کوچ نموده و محله ای بنام کُرناسیان در شهر دزفول وجود دارد که بعضی از افراد بزرگ سال آنان دارای اسنادی هستند که خود حاکی از محل سکنی آنان در محل کُرناس بوده است .

بهتر است شرحی در مورد منطقه کرناس از حیث موقعیت و پوشش گیاهی و نیز آثار باستانی آن و نیز اسامی محله های آن به قلم آورده که با این اشاره گذرا و این که تاکنون هیچ فردی از باستان شناسان به این منطقه سفر نکرده اند هشداری باشد برای فرهنگ دوستان جهت تحقیق و بررسی به محل مزبور بروند و انشاءا. . . با دست پر مکان های مزبور را از نزدیک دیده و قضاوت نمایند .

منطقه کُرناس که قبلاً جنوبی ترین و دوردست ترین منطقه استان لرستان بوده و در حال حاضر شمالی ترین و دوردست ترین منطقه استان خوزستان است . در شمال شهرستان اندیمشک یعنی در یک صد و بیست کیلومتری قرار گرفته که از مغرب به رودخانه دز یا سزار که با سیم گرگر از سه مسیر رودخانه به راه آهن یعنی پل تله زنگ و تونل بزرگ شاهی شاهپور که به طول 5 کیلومتر در مسیر راه آن سراسری قرار دارد متصل است و از طرف شمال شرق و شمال به کوه های چال پیل مالگه مراد و کوه های داغی و دال دان و از طرف مشرق به کوه های تخت گردکان و سیرم و للری و ایستگاه های راه آهن تنگ پنج و تنگ هفت محدود می گردد و نیز از طرف جنوب به کوه های دار تاگیروه و کوه گل و پهلوانی محصور می گردد .

در وسط آن کوه یا قلعه قهقهه وجود دارد که شرحی بر آن نوشته شده است . از سمت جنوب در دامنه کوه دز رودخانه فصلی کُرناس که از سرداب و تخت گردکان سرچشمه می گیرد به رودخانه دز متصل می گردد .

در طول مسیر خود در دشت کُرناس منظره زیبایی را به وجود می آورد . اگر از بالایی کوه های اطراف آن را تماشا بکنی شاهد پیچ و خم های آن و درختان بلوط که سطح داشت را پوشانده اند خواهی بود که یادآور مناظر زیبای شمال ایران است .

از اولین مسیر آن که از شمال ایستگاه تله زنگ شروع می شود و تنها راه ارتباطی آن از طریق راه آهن و یک شبانه روز مسافت است . ساکنان فعلی آن عشایری هستند که به طور فصلی یعنی نیمه دوم آبان ماه وارد دشت کرناس شده و در نیمه اول اردیبهشت مجدداً به لرستان کوچ می نمایند . اکثر آنان دامدارانی هستند که جهت تعلیف دام خود به این محل می آیند .

وجود آسیاب ها قدیمی و نقوش بر دیواره غارها و همچنین سنگ های تراشیده و وجود تپه های باستانی در محل کول جنان کُرناس ، آثار درختان زیتون و انجیر و انگور و باغ های انار و تاکستان های مختلف در سرتاسر این منطقه خود حکایت از زندگی مردمی می نماید که در طول دوران متمادی در این سرزمین اقامت داشته و نیز وجود قنات ها و آثار بندهایی در محل سرون یا روده که رود کوچکی از شمال کُرناس سرچشمه گرفته و در دره بلال در قسمت ایستگاه تنگ هفت به رودخانه دز متصل می گردد . هم چنین وجود نقوش ما قبل تاریخ و نقاطی از دوره حجر به چشم می خورد که در طول مسیر این رود زندگی کرده اند . کرناس به دو قسمت کُرناس بالا و کُرناس پایین تقسیم شده است .

از دیگر مناطق جالب و دیدنی در بخش الوار گرمسیری منطقه منگره می باشد که در تحقیقات سال های 1342 تا 1348 هجری شمشی توسط چند هئیت علمی غار شناس امریکایی از طرف دانشگاه های ( رایس ) امریکا به سرپرستی پرفسور فرانک هول که از خرم آباد به این محل اعزام شده و از محل زعفران دشت منگره دیدن نموده است و کاوشهایی نیز صورت گرفته است . که در چند محل از منگره آثار زیست در دوران پالئوتریک ، موستری ( سی تا پنجاه هزار سال ) را ذکر نموده است و در یک محل از این بخش یک مورد از دوران زارزی ده تا بیست هزار سال ابزار سنگی دست کاری شده و تعداد استخوان حیوانات در غاری از شمال منگره قابل شناخت یافت گردیده است .

در مناطق صعب الزیست و صعب العبور و کوهستانی الوار گرمسیری آثار فراوانی وجود دارد که این وجوه ناشناخته تاکنون معرفی نگردیده و متاسفانه بر اثر نداشتن شناخت کافی از میراث فرهنگی عده ای اقدام به تخریب آثار نموده اند . برای مثال سنگ نوشته ای که در منطقه تووه وجود داشته توسط فرد یا افرادی از بین رفته و یک قبر سنگی که به ( ( برد قور ) ) معروف است نیز به وسیله ی بمب یا دینامیت منفجر و تخریب گردیده است .

آثاری در شهر ناز از حومه ( ( تووه ) ) نیز بر اثر حفاری نیز به کلی خراب شده و چندین حوض که از جنس ساروج ساخته شده نیز تخریب گردیده اکثر سنگ های تراشیده جهت چشمه ها و آب ها نیز که با آن همه زحمت تراشیده و هر کدام حدود ده ها لیتر آب را در خود جای داده نیز بر اثر عدم آشنایی افراد بومی از بین رفته اند . قلعه ها و آسیاب ها و حتی گورستان ها هم از این خطر در امان نبوده و مورد دستبرد قرار گرفته اند . بر همگان است که در این امر خطیر و خداپسندانه شرکت نموده و جهت معرفی وجوه ناشناخته و حفظ این آثار دین خود را به آیندگان ادا نمائیم .

طایفه بزرگ یعقوبوند ( یاقوون ) یکی از طویف مهم و مشهور زاگرس ( لرستان و خوزستان ) است که از نظر جمعیت در بین همه ی طوایف مقام نخست را داراست. نیای اعلای این طایفه که یاقو ( یعقوب ) نام داشته اند یکی از پسران دیرک � معروف به دیرک پاچوبی� می باشند، بنابراین در اصل، تبار وی به دریکوند می رسد ( اما امروزه نویسندگانی چون مراد حسین پاپی و سکندر امان الهی به غلط این طایفه بزرگ را یکی از طوایف ایل پاپی قلمداد می کنند ) دلیل این تصورات جدایی یاقو ( یعقوب ) از سایر برادران خویش و زندگی در مناطقی از بخش پاپی بوده است ( که اندکی پس ازسال1000خورشیدی ) نگارنده گان و مورخان به همین سبب این طایفه را یکی از طوایف ایل پاپی معرفی می کنند.

یعقوب 5 پسر بنامهای تالی، قیامس، تاریف، سهراب و شهلیار ( شهریار ) داشته اند که امروزه نوادگان تالی به نام نوه های وی ملک علی ( پرجمعیت ترین تیره طایفه یعقوبوند ) ، امرعلی، نظرعلی و قورچعلی، نواده های قیامس به ( قاسمعلی وند، سبزعلی وند و عبدالعلی �معروف به چپ� ) ، نوادگان تاریف به نام تنها پسرش ماریف و نواده های سهراب به سرابی و نوادگان شلیار ( شهریار ) به شلیارون ( شهلیاروند ) معروف هستند.

طایفه یعقوب وند که همواره از موثرترین طوایف در مسائل سیاسی اجتماعی و ایلاتی بشماررفته است را می توان به همراه مدهنی مهمترین، طوایف کوچروی ایل ها دانست. محل سکونت ییلاقی آنها بطور عمده منطقه ی عمومی پاپادیندار، چنار و اطراف آن، باغ انآو ( باغ عناب ) ، سرداب، تاف و خارزار و نیز مناطقی که بعنوان محل سکونت تیره ی ماریف وند از آنها نام برده شد و همچنین مناطق شهری خرم آباد و دورود می باشد، اما سکونتگاههای گرمسیری و قشلاقی آنها افزون بر شهر اندیمشک و برخی از محله های اطراف، روستاها و مناطقی از دهستان مازو همانند �ادریسی علیا و ادریسی سفلی، تنوربلند، تل زرکه، شیرین آب، درکول، گمنآو و مناطق عشایری و کوهستانی دره گرم، لال مزی، کوه ائیر و . . . می باشد

از جمله نقش های سیاسی اجتماعی طایفه یعقوبوند تغییر ریاست ایل پاپی از خاندان ساد ( پاپی باقری ) به خاندان مراد می باشد.

1 - ) تیره بزرگ ملک علی وند

تالی یک پسر بنام منت علی و منت علی چهار پسر بنامهای ملک علی، امرعلی ، نظرعلی وقورچعلی داشته اندکه گرچه نواده های این چهار برادر در نگاه عام همگی به اسم برادر بزرگتر یعنی ملک علی و به تیره ملک علی وند معروف بوده اند اما در واقع چهار تیره ی مجزا می باشند که به هر یک از آنها اشاره می شود. از نسل ملک علی تیره ای موسوم به ملک علی وند بوجود آمده است که خود به 5 شاخه ی مراد علی، چراغ، رحمان، شه شی و حسین تقسیم می گردد.

این تیره مهمترین تیره ی این طایفه است چه اینکه بزرگان وکدخدایان کل طایفه از دیرباز تا عصر اخیر از میان آنان برخاسته و نیز جمعیت قابل توجهی دارد.

بزرگان و کدخدایان آنها که در واقع کدخدایان کل طایفه بوده اند به ترتیب قدمت عبارتند از: ملک علی، مرادعلی، محمدمیرزا، علیمراد، موسی و میرزاخان.

همه ی کدخدایان طایفه دارای نام و نشان بوده اند لیکن آخرین یعنیمیرزاخان را باید مهمترین و مشهورترین آنان دانست چه اینکه مردی شجاع و با تدبیر بودند که در ثبات و استحکام طایفه نقش تعیین کننده ای داشته اند و افزون بر آن در سطح ایلات مختلف نیز نقش موثر نشان داده و در زمره بزرگان طوایف به شمار آمده اند.

یک دودمان از این تیره ( نواده های حسین پسر ملک علی ) به دلایل نامعلومی در گذشته به منطقه گریت مهاجرت نموده و جدا از تیره ملک علی وند می زیسته اند که البته جمعی از آنها در چم سنگر و امروزه بیشتر آنان در خرم آباد زندگی می کنند، افراد مشهور این دودمان عبارتند از:نظرعلی و پسرش علی آقا.

2 ) تیرهی امر علی وند

نواده های امر علی تیره ای را با عنوان امرلی ون ( امرعلی وند ) تشکیل داده اند که به چهار دودمان سهل علی، شیخ علی، جانعلی و خداداد تقسیم می گردند و از بزرگان آنها می توان به حسن خان اشاره کرد. جمعی از این تیره در گذشته به خارج از محل سکونت فعلی امرعلی وند ها مهاجرت کرده که امروزه در شهر دو رود زندگی می کنند و به صارمی و. . . مشهور می باشند.



3 ) تیره نظرعلی وند

این تیره به دودمان های مهرعلی و رضا تقسیم می گردد ولی در عرف عامه به نام پسر غیب علی �موسوم به غیب علی وند� مشهور می باشند و از افراد معروف آنها می توان مهدی، راه خدا، یاریجان، حبیب و علی اکبر را نام برد.

4 ) تیره ی قورچعلی وند

این تیره نیز مشتمل بر دو دودمان رفیع و حسن می شود و از افراد نام آشنای آنها می توان به کرناسی اشاره نمود.



5 ) تیره قاسمعلی وند

قیامس پسر یعقوب سه پسر بنام های قاسمعلی، صفرعلی وخانعلی داشته اند که نواده های این سه تن سه تیره ی بزرگ قاسمعلی وند، سبزعلی وند و چپ را تشکیل می دهند. از نسل قاسمعلی تیره ای به همین نام ( قاسمعلی وند ) بوجود آمده است که این تیره عبارت است دو شاخه ی عین علی و عبدالعلی. کدخدایان این تیره به ترتیب قدمت عبارتند از: سپهدار، صادق و. . .

6 ) تیره سبزعلی وند ( سوزلی ون ) :

این تیره به هشت شاخه تقسیم می گردد بنام تنها پسر صفرعلی ( پسر قیامس ) یعنی سبزعلی وند. این هشت شاخه عبارتنداز: لطف علی، کلولی، شیرکه، فتح عالی، فرضی، قرنعلی، بخشعلی، قادر و برجعلی ( معروف به بور بور ) افراد نام آشنای این تیره به ترتیب قدمت عبارتند از شفیع، پسرش گدایی. از دودمانها و زیر تیره های سبزعلی وند، دودمانهای لطف علی، کلولی، شیرکه، فتح عالی و فرضی در میان طایفه یعقوبوند زندگی می کنند ولی مابقی به خارج ازمحدوده ی این تیره و حتی طایفه مهاجرت نموده اند.

جمعی از نوادگان قرنعلی در تاکستان و قزوین سکونت اختیار نموده و از جمله مهاجرین این تیره به حساب می آیند. نوادگان بخشعلی بر اثر وقوع یک منازعه ی محلی ترک دیار نموده در ایل جمعی طایفه ی کارحمت در قلعه قاسم خان ( بخش زاغه ) استقرار یافته پس از مدتی به رازان ( رازو ) ، چغابدار، سیاه کله، ده آیینه و میرآباد عزیمت نموده و اکنون عمده آنها در شهر دورود سکنی گزیده اند. از مهمترین و بزرگان آنها می توان حاجی و بعد از وی پاپی را بردنوادگان قادر از منطقه ی ادریسی ( ازتوابع دهستان مازو ) به منطقه انگشته ( شهر دورود ) مهاجرت نموده پس از مدتی به گریت عزیمت کرده اند اما دوباره به میان طایفه کارحمت بازگشته در ایل جمعی این طایفه قرار گرفته اند این گروه امروزه بطورعمده در دورود زندگی می کنند و از افراد مشهور آنان می توان ولی و پس از وی غلام را نام برد. و اما نواده های برجعلی که در نگاه عام بیشتر به تیره بوربور شهره اند، نیز جدای از سایر دودمانهای تیره ی سبزعلی وند می زیسته اند که بطور عمده در مناطق گرمسیری مازو، قلم آب، کیرتاو و مناطق ییلاقی سیرم و در مقطعی در تاف و دره نسو زندگی کرده اند و امروزه بیشتر در شهرستان اندیمشک سکونت دارند. از افراد معروف آنها می توان کاعلی، عودعلی، شیخ علی و محمد را نام برد.

7 ) تیره چپ

خانعلی ( خانعالی ) دیگر پسر قیامس یک پسر بنام عبدالعلی داشته اند که از نسل عبدالعلی تیره ای بوجود آمده است که به چپ شهرت پیدا کرده اند. علت نامگذاری را به سه وجه گفته اند. برخی بر این باورند که چون عبدالعلی همواره سیاه چادر خود را در سمت چپ سیاه چادرهای سایرین برافراشته به چپ شهره داشته اند و دیگر اینکه چون هم ایشان در یک نزاع محلی در سمت چپ قشون استقرار پیدا کرده و موضع گرفته اند، چنین لقبی را به وی نسبت داده اند و سوم شاید چپدست بوده اند و به چپ اشتهار یافته اند. تیره ی چپ به 5 دودمان موسوم به چراغ، برجعلی، گنجعلی، خانعلی و علی پناه تقسیم می گردد که یک شاخه از دودمان چراغ بنام شیرخان جدای از این تیره می زیسته ان. افراد معروف تیره چپ می توان به صیدمحمد، صیدجعفر و مهدی اشاره کرد.

8 ) تیره ماریف وند

یکی از پرجمعیت ترین تیره های طایفه یعقوبوند تیره ی موسوم به ماریف وند است که از نسل ماریف تنها پسر تاریف ( یکی از پسران یاقو ) بوجود آمده اند. بیش از دو سوم جمعیت این تیره خارج از محدوده طایفه ی یعقوبوند زندگی می کنند. گویا در گذشته ی بیش از 150 سال اختلافی درون طایفه ای میان این تیره و تیره ی ملک علی وند حادث می شوذ که این حادثه به کشته شدن عده ای ونیز مهاجرت عمده ی تیره ی ماریف وند می انجامد. این تیره بطور کلی در منطقه گریت و اطراف آن در مناطقی چون دشت گریت، پری مرده، ترس و هنوم و در مناطق چه زال، پله بآووسی، پیرجد، چنارکل و کنگرزه و شهر خرم آباد و همچنین در مناطق شمالی و شمال شرقی استان لرستان همانند آبستان، زاغه، دشت سیلاخور، بهزاد آباد بروجرد و شهر دورود و. . . اسکان داشته اند

بدلیل همجواری با ایل باجولوند و نیز طوایفی دیگر گویش آنان با سایر تیره های طایفه بزرگ یاقوون ( یعقوبوند ) تفاوتهایی دارد لیکن مرام و آداب شان تغییری نکرده است. از بزرگان و افراد نام آشنای آنها در گذشته و اکنون می توان شمشیر، موسی، محمدخان، عزیز، بمانی، نصراله، علیجان، امان اله و پس از آنان ابراهیم، خداداد و خداداده را نام برد.

ماریف وندها به 4 شاخه ی پاپا، علی مراد، حسین و اسد تقسیم می گردند



9 ) تیره سرابی ( سرآویی )

سهراب دیگر پسر یعقوب ( یاقو ) تیره ای بوجود آمده است که به سرابی ( در گویش محلی سرآویی ) اشتهار دارند. بدین معنی که سرابی مخفف و شکسته شده ی سهرابی ست گرچه برخی معتقدند چون نیای اعلای آنها در کنار یک سراب ( چشمه ) زندگی می کرده اند بدین نام مشهور شده اند. تیره ی مذکور به چهار دودمان آدینه، خدایی، چناری و شریف تقسیم می گردد و از بزرگان آنها می توان به غافل، علی و سپس علا اشاره نمود

10 ) تیره شلیارون ( شهلیاروند )

یاقو پسر پنجمی بنام شهریار ( شهلیار ) داشته اند که از نسل وی تیره ای که به شهلیارون ( شهلیاروند ) نامبردار شده اند بوجود آمده است. این تیره مشتمل بر دو شاخه شهلیار و گلیار می شود و در گذشته بزرگ این تیره پیرزاد بوده و پس از آن حاج عبداله و از آن سپس بزرگانی همچون محمدشاه و صید موسی شهرت داشته اند



کرناکس از واژه کر به معنی همان پسر امروزی که اشاره به شروع کننده هم جوشی بین ادمها شده مثل کوره که از واژه کور گرفته شده لازم به ذکر. است کوره کور ه میباشد که ه همان ها در ادیان باستان بوده وهنوز به عنوان تایید در امروز در زبان ما استفاده میشود وکور. در. اول اشاره شد وناس از ادبیات پارسی قدیم به واژه جناس که چند. کلمه به یک شکل نوشته میشون ولی یک معنی ندارن واز جستن گرفته میشود ودر زبانهای دیگر به معنای دیگر از ما وام گرفتن در کل میشود به این معنی کل نوشت که انسانهای جوینده نام گذاری کرد ببیخشید. این تمام اطلاعات من بود اگر. کم وزیاد بود. ببیخشید

کرناسیان دزفول برگرفته از کوه های کرناس در بخش پاپی لرستان میباشد ک ساکنین آن براثرخشکسالی ب دزفول کوچ میکنند

بخش اصلی طایفه کرناسی الان در اندیمشک و خرام اباد ساکن هستند ک بزرگ ان ها ملا نظر علی خان کرناسی می باشد در خرم اباد ساکن است

این ایل شامل ۳۷ طایفه است؛ که هر طایفه به چندین تیره کوچکتر تقسیم می شود[۹] عمده طوایف ایل پاپی عبارتندم از:مدهنی، شهمرادی ( شمه ) حیدری، باقری، هادی، مرادی، کشوری، نخود، مالزیری، بگری، صاد، ناصری، زهره، درویشوند، یاقوند، بگ بگ، بلهیل، لیریایی، خورشیدوند، سیرمی، نصیری، مهدی خانی، گیمدی وند، منجری، شیخ، کومینه، بلوچی، سعدی وند، دوزقی، خادم ( خدمه ) ، للرینی، لونی، بزرکی، باولنگی، تووه ای، کرناسی، جعفری، موزونی، کرنوکر، و برخی مهاجر از طوایف بختیاری و گراوند و ساکی در این طایفه آمیخته و همدل و هم فرهنگ شده اند ایل پاپی وایل میوند چهارلنگ بختیاری نسب ایشان یکی هست

نجارزاده کرناسی طایفه ای از ایل پاپی هستند کرناس منطقعه عشایری ک امروزه سکونت گاه طایفه مدهنی پاپی درگذشته ن چندان دور درزمان قاجار تیره کرناسی ک خانواده نجارزاده، علیپور، کرناسی، رشیدی، فرامرزی، ب دزفول وخرم اباد ودرود واندیمشک پراکنده شده اند از بزرگان این طایفه احمدخان نجارزاده دزفول وملانظرخان کرناسی خرم اباد وفرامرزخان درود ودودمان علیپور ساکن اندیمشک وخرم اباد دودمان رشیدی ساکن دزفول واندیمشک وخرم اباد لازم ب ذکرسکونتگاه اصلی ایل، بخش پاپی در جنوب لرستان و همچنین شمال خوزستان است. از دیگر سکونتگاه های ایل پاپی می توان به بخش الوار گرمسیری و شهرستان اندیمشک و دزفول و همچنین گتوند در استان خوزستان و شهرستانهای خرم آباد، دورود، ازنا، الیگودرز، بروجرد در استان لرستان اشاره کرد. [۹][۱۰]بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۸ ایل پاپی با ۸۳۰ خانوار[۱۲] دومین ایل عشایری پرجمعیت شهرستان خرم آباد است. [۱۳][۱۴][۱۵] طبق سرشماری عشایری ایران در سال ۱۳۶۶ جمعیت چادرنشینان پاپی بالغ بر ۱۱۶۶۰ خانوار برآورد شده است. [۱۶]

بخش مهمی از منطقه کرناس امروزه سکونت گاه عشایری یکی از طوایف مهم ایل پاپی لرستان به نام طایفه مراد ( بلوچی ) می باشد که در آن منطقه مشغول دامپروری می باشند.

نجارزاده ( کرناسی ) از طوایف مهم ایل قدرتمند وسرشناس پاپی بوده وهست ، کرناس منطقه عشایری ایل پاپی از جمله سکونت گاه طایفه مهترم کرناسی هست ولی امروزه طوایف مختلف پاپی در این سرزمین سکونت دارن شاه غلامعلی ریس طایفه کرناسی ( پاپی ) ک اجداد بنده از او یاد میکنن از صیادان وبزرگان ایل پاپی بوده بنده از شجرنامه بنده ب شرح زیل پاپی اینار، پاپی بختیار، پاپی مختار، پاپی نامدار، پاپی یحیی، پاپی فرضی، پاپی عسگر، پاپی محمد رضا، پاپی محمد، پاپی محمودخان ( کرناسی ) درود بر ایل بزرگ وقدرتمند پاپی تیره کرناسی

طایفه کرناسی یکی ازکهن ترین طوایف ایل پاپی هستند

اکنون اکثریت غالب این طایعه درشهرهای خوزستان بویژه دردزفول هستند

طایفه کرناسی حتی قبل از طایفه خادم وبگری خادم امامزاده بودند

طایفه کرناسی چنان متمدن بوده که ازقدیمی ترین حمامهادرمنطقه کرناس روبنا کردند

اکنون دوطایفه کرناسی و سیاهپوش دردزفول میباشند که پاپی الاصل میباشند

سیاهپوشان دزفول از نسل فردی به نام بالی که بالی خودنیزفرزندوالی ووالی فرزند آسردار وآسردار فرزندپاپی محمد بوده که پاپی محمدفرزند ساد بزرگ


طوایف پاپی الاصل دزفول شامل کرناسی؛سیاهپوش؛خوانین عیسوند؛خوانین اوسیوند ( پهل )
تیره پاپی در طایفه شهی
تیره للری وگیمدی وند وبگری وشیخ وباولنگی که بصورت تشهایز در تیره های طایفه شهی هستند

از۴۶تش موجود درطایفه شهی ۱۱تای اونها اصالتاپاپی هستند

آنچه که مشخصه چندطایفه درپاپی ازکهن ترین طوایف درایل پاپی هستند

خادم
بگری
کرناسی
تووه ای
للری
سیرمی

جناب کرناس مدهنی

درمورد پاپی که ارتباط نام پاپی رو باشاهزهده احمد یکی دونستی کاملا دراشتباهی

اسم پاپی به معنای پدر ( پاپا که به معنی پدربزرگ ) وپیرو هست

اسم نام پاپی برگرفته ازنام جد کل ایل پاپی یعنی پاپااینارهست

پاپا اینار قدمتش بین ۹۰۰الی ۹۵۰سال پیش هست

پاپا اینار به دوشاخه تبدیل میشود

۱کسانی که از نسل پیراسدهستند

شامل طوایف هداوند؛خادم؛بگری ، سیرمی؛کرناسی؛تووه ای؛للرینی؛رئیس خضر وبن ارازی ( کشوری ) ؛یاقون؛مدهنی، گشتاسب ( پاپی های ایلام ) ؛گگ احمدی؛طایفه علیجانوندایل موری بختیاری؛پاپی کرم ( پاپی های کهکیلویه )
مالزیری؛درویشوند؛گیمدی وند؛نه خود ( نخود ) ؛مدهنی؛
طوایفی ازپاپی که به میان بختیاری رفتند
نوادگان آحیدر که ازجمله سرداراسعدبختیاری وبی بی مریم؛آسردار خوانین اوسیوند ( پهل ) وخوانین عیسوند
آنامدار ( محمودایهاوند ) یتیم؛باپیر؛کورکور

۲کسانی که ازنسل خورشیدهستند

خورشیدوند؛شیخ؛رگی، منجری؛آهنگر؛چنگروی وخییلی طوایف دیگه

اما جناب انچه که شمادرموردرئسای ایل پاپی گفتی فقط مربوط به ۲۰۰الی ۳۰۰سال گذشته هست

درصورتیکه قبل از مراد نیز ایل پاپی خوانین ورئسایی داشته

ازجمله پاپی اسد
وپاپی باقرخان
از طایفه ساد دوم

برخوردار

یاداول
رئیس خضر
وحتی قبل ترازآنهانیزبوده

جناب نجارزاده کرناسی

انچه که درمورد طایفه یعقوبوند گفتید اشتباه میباشه

هیییییچ گونه سندی مبنی براینکه یعقوب فرزنددریک بوده باشه وجودنداره
این فقط یک حرفی بوده که قبلابه خاطربرخی کش مکشهای درون ایلی درایل پاپی وجودداشته

درصورتیکه هیچ سندی مبنی بردریکوندبودن یاقوندها وجودنداره

خب اونهایی که میگن یعقوب پسربزرگ"دریک "بوده
چطوره که فرزندان دریک ازجمله طافی و گلالی وکیرف ونددرمعاهدات کهن دریکوندها نامی دارندمبنی بردریکوندبودن
ولی نامی از پسرارشد دریک که مثلا یعقوب بوده وجودندارد!!!

اصلا چنین چیزی نیست

یعقوبوندها اصل پاپی هستند وبه درستی خادم جد خودشون یعنی پاپاایناربوده وهستند

۵سندمعتبر مبنی بر پاپی الاصل بودن یعقوبوندهاوجودداره که به زودی منتشرمیشه درکتاب پیش رو

اما حتی یک سند۵درصدی مبنی لر دریکوند بودن یعقوبوندها وجودنداره

در علم تبارشناسی بیان نظر بدون سند اعتباری ندازه

اینکه کسانی بخوان چیزی بگن درواقع ذائقه وعلاقه مندی های خودشون روگفتند وهیچ ربطی به واقعیاتی مبتنی برسند نداره

به زودی این مشکل رفع خواهدشد وسندهای معتبری مبنی برپاپی بودن یعقوبوندها منتشرخواهدصد

نه یک سند
نه دو ونه سه ونه چهار
بلکه پنج سند

درصورتی که حتی یکی ازهمین سندها هم کفایت میکنه

طایفه کرناسی از کهن ترین طوایف ایل پاپی هست

به درلیل واقع شدن درمنطقه ای به نام کرناس به کرناسی معروف شدند


این طایفه ازنسل شخصی به نام محمودهستند ودربرهه ای اززمان به سبب خشکسالی کرناس رو ترک کردند وعمدتا به دزفول مهاجرت کردند


کلمات دیگر: