کلمه جو
صفحه اصلی

خورشت

فارسی به انگلیسی

[dish of meat and vegetables served with rice]


فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) خوردن . ۲ - ( اسم ) خوردنی طعام غذا . ۳ - آنچه با نان یا برنج خورند قاتق .
دهی است از دهستان حومه بخش اشنویه شهرستان رضائیه واقع در جنوب باختری اشنویه . راه ارابه رو به اشنویه دارد .

لغت نامه دهخدا

خورشت . [ خوَ / رِ ] (اِ) طعامی که برای قاتق پزند. رجوع به ذیل کلمه ٔ خورش شود.


خورشت . [ خ ُ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه ، واقع در جنوب باختری اشنویه . راه ارابه رو به اشنویه دارد. این دهکده در جلگه قرار دارد و سردسیر است و دارای 176 تن سکنه می باشد. آب آن از قادرچای و محصول آن غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


خورشت. [ خوَ / رِ ] ( اِ ) طعامی که برای قاتق پزند. رجوع به ذیل کلمه خورش شود.

خورشت. [ خ ُ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش اشنویه شهرستان ارومیه ، واقع در جنوب باختری اشنویه. راه ارابه رو به اشنویه دارد. این دهکده در جلگه قرار دارد و سردسیر است و دارای 176 تن سکنه می باشد. آب آن از قادرچای و محصول آن غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

خورشت (اشنویه). خورشت روستایی در ایران است که در دهستان هق واقع شده است. خورشت ۳۵۷ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای ایران

گویش اصفهانی

تکیه ای: xorešt
طاری: xorešt
طامه ای: xorešt
طرقی: xorešt
کشه ای: xorešt
نطنزی: xorešt


گویش بختیاری

خورش.


پیشنهاد کاربران

strew

stew

به آن خورش هم می گویند

خورشت با توجه به اینکه در زمان های بسیار قدیم نیز این روستا وجود داشته و در آن عصر باتلاق های زیادی در آن جا وجود داشته است که الان نیز بسیاری از آن را میتوان در کناره ی روستاها مشاهده کرد . که ترکی زبان های آن زمان به باتلاق خورشت میگفتند برای همین این نام را به خود گرفته است . جهت اونایی که نمیدونستند

گونه دیگر فعل خوردن، خورشتیدن است.
مانند کردن و کِنِشت
بالیدن و بالشتن
داشتن و دارِشتن و دارشتیدن
و. . .
خورشت بن حال از خورشتن است، بن حال از خوردن هم میشود خور اگر با اِش نام ساز همراه شود میشود خورِش که آن هم درست است. ولی فرق هست از دید ساختاری میان خورش و خورشت گرچه هردو از نظر معنی میتوان گفت یکی اند.


کلمات دیگر: