برابر پارسی : ( آوانس ) پیش پرداخت، پیش بها، پیش پرداخت، پیش مُزد
اوانس
برابر پارسی : ( آوانس ) پیش پرداخت، پیش بها، پیش پرداخت، پیش مُزد
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
عائق
مترادف و متضاد
مانع، نقص، اشکال، اوانس، امتیاز به طرف ضعیف در بازی
فرهنگ فارسی
پیش مزد، مساعده، بیعانه، پیش بها، پیشی
جمع آنسه زنان خوب دلارامان دلاویزان دلبندان .
جمع آنسه زنان خوب دلارامان دلاویزان دلبندان .
فرهنگ معین
( آوانس ) [ فر. ] ( اِ. ) ارفاق ، امتیاز.
(اَ نِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ آنسه ، خوش طبعان ، نیک نفسان .
(اَ نِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ آنسه ، خوش طبعان ، نیک نفسان .
(اَ نِ) [ ع . ] (اِ.) جِ آنسه ؛ خوش طبعان ، نیک نفسان .
فرهنگ عمید
( آوانس ) گذشت و اغماضی که در جریان کاری با نادیده گرفتن مقررات نسبت به کسی اعمال می کنند، ارفاق.
دختران جوان.
دختران جوان.
دختران جوان.
دانشنامه آزاد فارسی
آوانس. آوانْس (handicap)
محدودیتی که به بازیکن قوی تر تحمیل می شود تا مسابقه به صورت همتراز برگزار شود. در بازی های مختلف ممکن است به اَشکال متفاوت اِعمال شود. مثلاً در تنیس یا بدمینتون ممکن است چند امتیاز که از قبل بر سر آن موافقت شده، به امتیازات بازیکن ضعیف تر افزوده شود.
محدودیتی که به بازیکن قوی تر تحمیل می شود تا مسابقه به صورت همتراز برگزار شود. در بازی های مختلف ممکن است به اَشکال متفاوت اِعمال شود. مثلاً در تنیس یا بدمینتون ممکن است چند امتیاز که از قبل بر سر آن موافقت شده، به امتیازات بازیکن ضعیف تر افزوده شود.
wikijoo: آوانس
جدول کلمات
آوانس
مساعده, بیعانه, پیش بها, پیش مزد
مساعده, بیعانه, پیش بها, پیش مزد
پیشنهاد کاربران
ارفاق ، امتیاز
مراعات کردن، لطف کردن
امتیاز
پیش بها، لطف کردن
پیش پرداخت، پیش بها، پیش پرداخت، پیش مُزد، ارفاق ، امتیاز، فرجه
روحیه دادن. انرژی دادن
فرصت بردن دادن ب شخص مقابل در بازی
فقط ارفاق
کلمات دیگر: