کلمه جو
صفحه اصلی

امپول


مترادف امپول : ( آمپول ) سوزن

برابر پارسی : ( آمپول ) آوندک

فارسی به انگلیسی

ampul, injection, vial, ampoule

مترادف و متضاد

ampoule (اسم)
امپول

vial (اسم)
امپول، شیشه کوچک دارو

فرهنگ فارسی

( آمپول ) ( اسم ) شیش. کوچک سربسته محتوی داروی تزریقی یا خوراکی .
کیسه کوچک، حباب، شیشه کوچک سربسته جهت جادادن داروی مخصوص تزریق

فرهنگ معین

( آمپول ) [ فر. ] ( اِ. ) شیشة کوچکی محتوی داروی تزریقی یا خوراکی .

فرهنگ عمید

( آمپول ) ۱. شیشۀ کوچک مخصوص برای نگه داری داروی تزریقی.
۲. داروی نگه داری شده در چنین شیشه ای.
۳. سرنگ.

دانشنامه عمومی

آمپول. آمپول (به فرانسوی: Ampoule) کپسول شیشه ای یا پلاستیکی بی منفذ، حاوی یک یا چند دارو یا واکسن به صورت محلول سترون وجود دارد.
فهرست وام واژه های فرانسوی در فارسی
سرسوزن
اشکال دارویی
ویال
آمپول معمولاً به دو شیوه داخل وریدی و عضلانی به بیمار تزریق می شود. البته شیوه های غیر مرسومی مانند تزریق داخل جلدی، زیرجلدی و داخل مفصلی نیز وجود دارند.
معمولاً موقع آمپول زدن دردی در آن محل به وجود می آید که بعد از چند ساعت از بین می رود. به همین خاطر بچه های کوچک از آمپول فرار می کنند یا به پیش دکتر نمی روند.

فرهنگستان زبان و ادب

آمپول
{ampoule} [پزشکی] کپسول شیشه ای یا پلاستیکی بی منفذ، حاوی یک چنده دارو به صورت محلول سترون

پیشنهاد کاربران

آمپول=ترزیقدان ( مثل ‍ گلدان ) .

آمپول
آزَن ( از آ - و زَن : زَدَن ) ، آژَن، آجین، آگَن،
زَنال مانند پوشال ، زَنول، زَنوله
زَنَن مانند تاوَن
پسوند - اوله و - اول کوچکی را میرساند:زَنگوله
سوزَن، سوزال
سُوبَن از سُفتَن و سوبیدن = سوراخ کردن
سولَن از سوله و سولاخ و سوراخ

آمپول
در گویش سمنانی به سوزن " دَرزَن " می گویند .
در پارسی نه چندان کهن به دوزنده " دَرزی" می گفتند.
به پارگی و شکاف هم " دَرز" می گویند.

Ampoule یاAmpul

خَلَن = خلیدن - یدن ن ( مانند سوزیدن - یدن ن )

پادزن


کلمات دیگر: