سپرده , ته نشست , سپردن
ایداع
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
ودیعت نهادن بکسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را .
لغت نامه دهخدا
ایداع. ( ع مص ) ( از «ودع » ) ودیعت نهادن به کسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را، هو من الاضداد. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ). حفاظت مال خود را به دیگری سپردن. ( تعریفات ). || صلح کردن میان قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( از «ی دع » ) واجب کردن حج را بر خود به تطیب زعفران بجهت احرام ، یقال : ایدع الحج علی نفسه اذا اوجبه. ( منتهی الارب ). واجب گردانیدن حج بر خود. ( ناظم الاطباء ). || واجب کردن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
به ودیعت گذاشتن مالی در نزد کسی، ودیعه گذاشتن، سپردن.
پیشنهاد کاربران
پرداخت کردن
ایداع:بستانکار ( ( در صورتحسابهای بانکی ) ) می باشد
این لغت به معنی ( ( برداشت ) ) نیز می باشد
این لغت به معنی ( ( برداشت ) ) نیز می باشد
در قانون مدنی منظور از ایداع
پرداختن. نزد کسی گذاشتن یا براساس عرف بلد در احکام ایداع باشد
پرداختن. نزد کسی گذاشتن یا براساس عرف بلد در احکام ایداع باشد
ودیعه گذاشتن مال نزد کسی است - سپردن
کلمات دیگر: