کلمه جو
صفحه اصلی

بلبشو


مترادف بلبشو : خرتوخر، هرج ومرج، بی نظمی، ناامنی، آشوب

فارسی به انگلیسی

lawless, melee, mêlée, unsettled, welter, wild


lawless, melee, mêlée, unsettled, welter, wild, farrago


lawless, melee, mêlée, unsettled, welter, wild, mle, farrago

مترادف و متضاد

صفت خرتوخر، هرج‌ومرج، بی‌نظمی، ناامنی، آشوب


خرتوخر، هرجومرج، بینظمی، ناامنی، آشوب


فرهنگ فارسی

بگذاروبروکنایه ازغوغا، شلوغی وهرج ومرج

فرهنگ معین

(بَ بَ )( اِ. ) آشفتگی ، بی نظمی ، آشوب ، هرج و مرج .

لغت نامه دهخدا

بلبشو. [ ب َ ب َ / ب ِ ب ِ ] ( اِ ) از اتباع است ، و شاید در اصل بِهِل و بِشو باشد یعنی بنه و برو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). هرج ومرج. شلوغ. شلوغ پلوغ. بی نظم. شلوغیی که درآن کسی به فکر کسی نباشد. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- اوضاع بلبشو ؛ اوضاع درهم و برهم.
- بلبشوبازی درآوردن ؛ شلوغ کردن. ازدحام کردن بطوری که کسی در فکر کسی نباشد. ( از فرهنگ عوام ).

فرهنگ عمید

۱. غوغا، شلوغی.
۲. هرج و مرج.

واژه نامه بختیاریکا

جیمبله جیمبو

پیشنهاد کاربران

بَلبَشوییدن.
هرجُمَرجیدن.

غوغا . همهمه . قاطی پاطی . شلوغی. . ولوله .

هرج و مرج .
آشفتگی .
شلوغ پولوغ

هرکی هرکی

انارشی

قاطی پاتی

آل و آشوب

بلبشو در اصل ( ولواشو ) از ترکیب سه واژه ( ول ؛ وا ؛ شو ) درست شده که ( ول ) یعنی رها و بی صاحب و ( وا ) یعنی باز و بی در و پیکر و ( شو ) فعل امر از مصدر شدن و رویهم به معنی رها و بی در و پیکر شده است


کلمات دیگر: