کلمه جو
صفحه اصلی

متهم شدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مورد تهمت قرار گرفتن گناهکار شناخته شدن : در بخارا بند. صدر جهان متهم شد گشت از صدرش نهان . ( مثنوی )

پیشنهاد کاربران

accuse
I was accused a robbery :به دزدی متهم شدم ( مجهول )


کلمات دیگر: