کلمه جو
صفحه اصلی

اشکور بالا

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش رودسر شهرستان لاهیجان است . چون بین بالا اشکور و اشکور پائین واقع شده اشکور وسطی نیز نامیده میشود . این دهستان در قسمت جنوب بخش رودسر و شمال رودخانه پلرود و دامنه جنوبی کوه مهم سمام واقع شده است .

لغت نامه دهخدا

اشکور بالا. [ اِ ک َ وَ رِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش رودسر شهرستان لاهیجان است. چون بین بالا اشکور و اشکور پائین واقع شده ، اشکور وسطی نیز نامیده میشود. این دهستان در قسمت جنوب بخش رودسر و شمال رودخانه پلرود و دامنه جنوبی کوه مهم سمام واقع شده است. اولین آبادی دهستان لیماگوابر نزدیک سی پل و آخرین آبادی آن گیری نزدیک دهنه بالا اشکور است. راههای دهستان صعب العبور و هوای آن سردسیر است. آب آن ازچشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات دیمی ، ارزن ، فندق ، گردو و مختصر صیفی کاری است. این دهستان از 53 آبادی بزرگ و کوچک کوهستانی تشکیل شده و جمع نفوس آن در حدود 7 هزار تن است. شغل عمده اهالی زراعت است و اغلب به کارهای فنی ، نجاری ، آهنگری ، خیاطی اشتغال دارند و زمستانها در مناطق گیلان و مازندران مشغول کسب می باشند و تابستان به محل خود بازمیگردند و هر خانوار چند رأس گاو و گوسفند نیز دارد. زراعت فندق در سالهای اخیر رو به افزایش است و پیش بینی میشود که در آتیه یکی از منابع ثروتی دهستان شود. این دهستان فاقد دبستان ، بهداری ، پاسگاه ژاندارمری و راه شوسه است. راه دهستان به گیلان از طریق سی پل و رحیم آباد است که در طول رودخانه پلرود واقع شده و صعب العبور است. صنایع دستی زنان دهستان اکثر شال پشمی و کرباس بافی است. مالکین اشکورات تابستان با عائله برای استفاده از هوای خوب و جمعآوری محصول تابستان در اشکور ساکن هستند. گله دارهای دهستانهای پلرود، سیاهکل رود اوشیان برای استفاده از مراتع ییلاقی در حدود پنج ماه به اشکورات می آیند و مراتع را از صاحبان آن اجاره میکنند و پس از تعلیف احشام و اغنام به محل قشلاقی خود بازمیگردند. قراء مهم اشکور سفلی عبارت است از: لیاسی که مرکز سکونت مالکین عمده اشکور وسطی است ، کاکرود، ولنی ، جیرده ، وپشتکی ، گیری ، لیما، رودبارک. مالکین عمده دهستان زمستان در قراء سیاهکل رود ساکن هستند. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ): و از جوانب دیلمان و اشکور و طارم و خرکام کوتوالان بیامدند. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به نزهة القلوب مقاله ثالثه ص 60 شود.


کلمات دیگر: