( صفت ) ۱ - کبود رنگ . ۲ - سیاه رنگ.
گیاه خشک
گیاه خشک
خشی . [ خ َ ] (اِ) چیزی که سفیدی آن بینهایت باشد یعنی سپید سپید. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || خشینه ، سیاه تیره رنگ و به کبودی مایل . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
خشی . [ خ َ / خ ِش ْی ] (ع مص ) ترسیدن . خشاء. (منتهی الارب ). رجوع به خشاء دراین لغت نامه شود.
خشی . [ خ َ شی ی ] (ع اِ) گیاه خشک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از تاج العروس ).
خشی . [ خ َش ْی ] (ع ص ) هراسان . ترسان . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (اقرب الموارد). || (اِ) گیاه خشک . (ناظم الاطباء).
خویشی – فامیلی
خوشی – خوشحالی