کلمه جو
صفحه اصلی

دعائی

مترادف و متضاد

benedictory (صفت)
دعایی، نیایشی، درخواستی، تمنایی، تقاضایی، تقدیسی

فرهنگ فارسی

منسوب به دعائ . که نیازمند دعائ است .

لغت نامه دهخدا

دعائی. [ دُ ] ( ص نسبی ) منسوب به دعاء. که نیازمند دعاء است. که احوال او با دعاء استقامت یابد. || آسیب دیده از جن و پری.
- دعائی شدن ؛ در تداول زنان ، از پری و جن مضرت رسیده شدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دُعَائِی: خواندن من - طلب کردن من
ریشه کلمه:
دعو (۲۱۲ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)

دعاء به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق خواندن از آن منظور است مثل و گاهی مراد همان درخواست و استمداد است مثل دعوة نیز به معنی خواندن می‏باشد. * ، . از این دو آیه روشن می‏شود که هر که خدا را بخواند خدا حتماً اجابت خواهد کرد و اینکه بیشتر دعاها به اجابت نمی‏رسد یا از آن است که اجابت آن صلاح بنده نیست، خدا می‏داند و بنده نمی‏داند در این صورت دعا، دعا نیست که قبول شود بلکه نفرین است. و یا آن است که اخلاص در دعا نیست چون خدا فرموده «اذا دعانی ادعونی» تا انسان قطع از علائق مادّی نکند و خدا را با اخلاص نخواند خدا را نخوانده است بلکه در حین دعوت به جاهای دیگر نیز تکیه نموده است وقتیکه انسان خود را مضطرّ دید و از هر دری نا امید گردید و فقط به خدا روی آورد حتماً اجابت خواهد شد مراد از اضطرار آن است که راه علاج را از هر سو بسته بیند. کلمه مضطرّ روشنگر اخلاص در دعاست و آن در مقام یاء متکلّم، در دو آیه فوق است مطلبی که نباید از نظر دور داشت تلاش بعد از دعا و در وقت دعا بیشتر مردم فکر می‏کنند که اثر دعا باید من حیث لا یحتسب باشد و ما کاری نکنیم و دعا به طور خرق عادت و یا نزدیک به آن مستجاب باشد نه بلکه باید پس از دعا و در حین آن تلاش کرد و در پی وسیله بود تا خدا مقصود را بر آورد «وَابْتَغُوا اِلَیْهِ الْوَسیلَةَ...». گذشته از اینها اثر دعا نسبت به بنده ضروری و غیر قابل انفکاک است زیرا یاد آوری خدا و توجه به درگاهش و استمداد از کبریائیش سبب قرب است و این اثر پیوسته هست. درباره شرائط و اوقات و فضیلت دعا مطالبی است که باید در کتب اخبار از جمله کافی و وسائل دیده شود. * . بیضاوی و زمخشری گفته‏اند «دعوا» ممکن است از «دعا» به معنی نام نهاد باشد و ممکن ایت از «دعا» به معنی نسبت داد باشد. راغب گفته است دعا گاهی در جای تسمیه می‏آید مثل «دعوت ابنی هذا زیداً» یعنی او را زید نامیدم. فکر می‏کنم که «دعوا» در آیه فوق به معنی نسبت باشد یعنی: این که به خدا نسبت فرزند دادند و این به معنی دعاء نزدیک است طبرسی بطور تردید: خواندن و نامیدن گفته است. * سست نباشید و کفار را به مسالمت نخوانید شما پیروز هستید، خدا با شماست. به نظر می‏آید مراد آن است که در اثر سستی آنهارا به صلح نخوانید و گرنه اسلام دین صلح و مسالمت است . * . تدعّون از باب افتعال به معنی خواستن است به احتمال قوی مراد از آن مبالغه است یعنی به شدّت می‏خواستید و لذا تمنّی و آرزو گفته‏اند معنی دو آیه چنین می‏شود: برای شما در بهشت هست آنچه دلتان می‏خواهد و آنچه آرزو می‏کنید و گفته می‏شود: این همان عذاب است که به شدّت می‏خواستید و می‏گفتید: «مَتی هذَا الْوَعْدُ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ». . از مجمع البیان بدست می‏آید که دعا مطلق خواندن و نداء خواندن با صدای بلند است علی هذا نداء از دعا اخصّ است. راغب می‏گوید: دعا مثل نداء است مگر آنکه نداء گاهی فقط خواندن است بدون ذکر اسم ولی دعا بیشتر باذکر اسم میشود مثل: ای زید و در باب نون گفته: نداء بلند کردن صدا و اظهار آن است و گاهی به مجرد صدا اطلاق می‏شود. به نظر می‏آید فرقیکه از مجمع نقل شد بهتر و قانع کننده‏تر باشد نعیق و نعق صدای چوپان است که برای راندن گوسفندان بلند می‏کند. معنی آیه شریفه چنین به نظر می‏آید: مثل کفّار با پیامبران (که سخن آنها را می‏شنوند و اعتنا نمی‏کنند) مانند چوپانی است که آنچه را جز خواندن و آواز نمی‏شنود صدا کند کر و لال و کوراند و در نتیجه نمی‏فهمند. درباره این آیه توجیهات مختلف گفته‏اند در تفسیر جلالین جمله‏ای تقدیر کرده و گفته‏اند: «مثل الذین کفروا مع من یدعوهم الی الهدی» یعنی حکایت و مثل کفّار با پیامبرانشان مانند چوپانی است که... این توجیه از نظر نگارنده کاملا مقبول و به جا است . * . جمله«یُخالِفُونَ عَنْ اَمْرِهِ» قرینه است که مراد از «دعاء الرَّسُولِ» دعوت آن حضرت و فرمان دادنش به چیزی است و فاعل «دعاء»«الرسول»است یعنی دعوت و فرمان دادن آن حضرت را مانند خواندن بعضی بعضی را نشمارید، خدا از کسانیکه در پناه یکدیگر به طور مخفی خارج می‏شوند آگاه است آنانکه از دستور حضرتش مخالفت می‏کنند بر حذر باشند. بعضی گفته‏اند: مراد آن است که آن حضرت را در وقت خطاب مثل افراد دیگر نخوانید بلکه با احترام و ادب بگوئید: یا رسول اللّه، یا نبی اللّه. در این صورت الرسول مفعول «دعاء» است. بعضی گفته‏اند دعاء و نفرین آن حضرت را مثل دعای خود مپندارید بلکه دعای او مستجاب است اگر او را به غضب آورید و برای شما نفرین کند کار شما ضایع خواهد بود. ولی آنچه ما گفتیم از این دو وجه بهتر است. ملاحظه آیه ما قبل که درباره‏اجازه خواستن از رسول خدا در تخلّف از امر اجتماعی است مؤیّد ما است. * . در المیزان آیه را چنین معنی می‏کند: آنچه مرا به سوی آن می‏خوانید دعوتی در دنیا و آخرت ندارد نه در دنیا پیامبری از جانب بتها مبعوث شده و نه در آخرت کسی به آنهارجوع خواهد کرد. * دعوی چنانکه در مفردات و اقرب گفته به معنی دعا و ادّعاء است و آن در قرآن مجید چهار بار آمده و ظاهراً مراد همان خواندن و ندا است. یعنی آن گاه که عذاب ما آمد دعوی و گفتارشان این بود که: ما ستمکاران بودیم. از قرآن کریم بدست می‏آید که آن در ندای شادی و اندوه هر دو آمده است. * عب‏ء به معنی قدر و منزلت است در مجمع و المیزان اختیار کرده که ضمیر «کم» مفعول «دعاء» است یعنی بگو پروردگارم برای شما اعتنا نمی‏کند و قدری نمی‏نهد، وجود و عدم شما برای او یکسان است شما حق را تکذیب کردید آن تکذیب همیشه ملازم شما است ولی شما را می‏خواند تا از تکذیب برگردید و یا حجّت بر شما تمام شود. ولی به احتمال قوی «کم» فاعل «دعاء» است یعنی خدایم بر شما قدری نمی‏نهد اگر دعا و عبادتتان نباشد ولی شما تکذیب کردید و این تکذیب و یا عدم اعتنای خدا بر شما همیشگی خواهد بود. همان عدم قدر باشد ولی هیچ یک از دو احتمال مرا قانع نکرد.


کلمات دیگر: