قصد نمودن شخص و آیت او را . تاییته
تایی
فرهنگ فارسی
نسبت بتائ از حروف مبانی .
لغت نامه دهخدا
( تآیی ) تآیی. [ ت َ ] ( ع مص ) مصدر باب تفاعل از «ای ی » توقف کردن. درنگ کردن. ( از منتهی الارب ).
تأیی. [ ت َ ءَی ْ ] ( ع مص ) قصد نمودن شخص و آیت اورا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تأییته ُ و تآییته ُ؛ ای قصدت آیته ُ و تعمدته ُ. ( اقرب الموارد ). || توقف و درنگ نمودن در مکانی. ( منتهی الارب ).
تأیی. [ ت َ ءَی ْ ] ( ع مص ) قصد نمودن شخص و آیت اورا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تأییته ُ و تآییته ُ؛ ای قصدت آیته ُ و تعمدته ُ. ( اقرب الموارد ). || توقف و درنگ نمودن در مکانی. ( منتهی الارب ).
تائی. [ ی ی ] ( ع ص نسبی ) نسبت بتاء از حروف مبانی. ( المنجد ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تایی، زبان رسمی کشور تایلند که «سیامی» نیز نامیده می شود و عضوی از گروه زبان های «تای» از خانواده ای بزرگ تر به نام «زبان های آستروتای» به شمار می رود.
البته در مورد تعلق تایی به خانوادۀ زبان های آستروتای، اختلاف نظرهایی وجود دارد،
Hudak، T J، ج۱، ص۷۵۷،» Thai «، The World's Major Languages، ed B Comrie، London/New York، ۱۹۸۷.
تایی ۲۲ صامت و ۹ مصوت دارد. صامت های این زبان عبارت اند از انسدادی های º b, p, ph, d, t, th, c, g, k, kh,، سایشی های f, s, h، انسدادی ـ سایشی č، خیشومی های m, n, ŋ، غلتان های r, l و نیم مصوت های y وw.
Campbell، GL، ج۲، ص۱۶۳۱، Compendium of the World's Languages، London/New York، ۱۹۹۱.
به لحاظ صرفی، تایی زبانی منزوی است،
Bussman، H، ج۱، ص۴۸۲، Routledge Dictionary of Language and Linguistics، London/New York، ۱۹۹۶.
...
البته در مورد تعلق تایی به خانوادۀ زبان های آستروتای، اختلاف نظرهایی وجود دارد،
Hudak، T J، ج۱، ص۷۵۷،» Thai «، The World's Major Languages، ed B Comrie، London/New York، ۱۹۸۷.
تایی ۲۲ صامت و ۹ مصوت دارد. صامت های این زبان عبارت اند از انسدادی های º b, p, ph, d, t, th, c, g, k, kh,، سایشی های f, s, h، انسدادی ـ سایشی č، خیشومی های m, n, ŋ، غلتان های r, l و نیم مصوت های y وw.
Campbell، GL، ج۲، ص۱۶۳۱، Compendium of the World's Languages، London/New York، ۱۹۹۱.
به لحاظ صرفی، تایی زبانی منزوی است،
Bussman، H، ج۱، ص۴۸۲، Routledge Dictionary of Language and Linguistics، London/New York، ۱۹۹۶.
...
wikifeqh: تایی
پیشنهاد کاربران
اشاره به جنس ماده
تایی: کولی های غربت به غیر خودشان تایی می گویند که همان منسوب به قبیله طی عربی است
کلمات دیگر: