کلمه جو
صفحه اصلی

جعفی

فرهنگ فارسی

یمان ... والی بخارا که مسلمان شد و به ابو عبدالله محمد بن اسماعیل بن مغیره جعفی بخاری منسوب گردید .

لغت نامه دهخدا

جعفی . [ ج ُ فی ی ] (اِخ ) محل اقامت قبیله یی از یمن است . منسوب به جعفی بن سعدالعشیرةبن مالک بن أددبن زیدبن شیجب بن عریب بن زیدبن کهلان بن سبابن شیجب بن یعرب بن قطحان که میان آنجاو صنعاء چهل ودو فرسنگ فاصله است . (معجم البلدان ).


جعفی . [ ج ُ فی ی ] (اِخ ) یمان ... والی بخارا که مسلمان شد و به ابوعبداﷲ محمدبن اسماعیل بن مغیرة جعفی بخاری منسوب گردید. (تاریخ گزیده ص 760).


جعفی . [ ج ُ فی ی ] (ع ص ) ساقی . (تاج العروس ). || جامه دار. (ناظم الاطباء). || (ص نسبی ) نسبت است به جعفی قبیله یی از یمن که فرزندان ابن سعد العشیرة هستند. (تاج العروس ) (صبح الاعشی ).


جعفی. [ ج ُ فی ی ] ( ع ص ) ساقی. ( تاج العروس ). || جامه دار. ( ناظم الاطباء ). || ( ص نسبی ) نسبت است به جعفی قبیله یی از یمن که فرزندان ابن سعد العشیرة هستند. ( تاج العروس ) ( صبح الاعشی ).

جعفی. [ ج ُ فی ی ] ( اِخ ) محل اقامت قبیله یی از یمن است. منسوب به جعفی بن سعدالعشیرةبن مالک بن أددبن زیدبن شیجب بن عریب بن زیدبن کهلان بن سبابن شیجب بن یعرب بن قطحان که میان آنجاو صنعاء چهل ودو فرسنگ فاصله است. ( معجم البلدان ).

جعفی. [ ج ُفی ی ] ( اِخ ) پدر قبیله یی است از یمن و او جعفی بن سعدالعشیره است و نسبت بدو هم جعفی آمده. ( منتهی الارب ). جعفی بن سعدالعشیرةبن مالک ، از کهلان ، از قحطانیه ، جد جاهلی یمنی است که جابربن یزید جعفی فقیه و عبیداﷲبن حر جعفی و دیگران از نسل اویند. ( قاموس و شرح قاموس ذیل ماده جعف و النهایة قلقشندی ص 182 از الاعلام زرکلی ج 2 ).... ابن سعدالعشیره. از قبیله مذحج بوده. ابن ابی حاتم و به نقل از او ابوعمر گوید که جعفی با جماعتی که در روزهای آخر عمر پیغمبر بر او درآمدند، همراه بود. ابن اثیر گوید که جعفی به فاصله زیادی پیش از پیغامبر وفات یافت و این خبر ابن ابی حاتم ونقل ابوعمر نادرست است. ( الاصابه ج 1 صص 3 - 282 ).

جعفی. [ ج ُ فی ی ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن اسماعیل بن مغیرة... بخاری از محدثانی است که به اصحاب صحاح معروفند وی در قرن سوم هجری میزیسته است. ( تاریخ گزیده ص 760 ).

جعفی. [ ج ُ فی ی ] ( اِخ ) جابربن یزید بن حارث... مکنی به ابوعبداﷲ ( متوفی 128 هَ. ق. ) تابعی و از فقهاء شیعه و اهل کوفه است. برخی از رجال حدیث او را ستوده اند و بعضی او را متهم به رجعت کرده اند. وی مردی پرروایت و بسیار آگاه از علوم دینی بود و در کوفه درگذشت. ( تهذیب التهذیب 2:46 و فهرست الطوسی ص 45 و میزان الاعتدال 1:176 از الاعلام زرکلی ج 2 ).

جعفی. [ ج ُ فی ی ] ( اِخ ) جهم بن زحر... ( متوفی 102 هَ. ق. ) والی گرگان و از دلاوران اشراف بودکه همراه یزیدبن مهلب از عراق بیرون رفت و والی برخی از نواحی حکومت وی گردید و چون یزید درگذشت مردم خراسان جهم را بگرفتند و سوار بر خر بگرداندند و سپس دویست ضربه تازیانه بر او زدند و او را کشتند. ( تاریخ الکامل ابن اثیر از الاعلام زرکلی ج 2، 5:13 و 34 ).

جعفی. [ ج ُ فی ی ] ( اِخ ) سدادبن رشید. محدث است.

جعفی . [ ج ُ فی ی ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن اسماعیل بن مغیرة ... بخاری از محدثانی است که به اصحاب صحاح معروفند وی در قرن سوم هجری میزیسته است . (تاریخ گزیده ص 760).


جعفی . [ ج ُ فی ی ] (اِخ ) جابربن یزید بن حارث ... مکنی به ابوعبداﷲ (متوفی 128 هَ . ق .) تابعی و از فقهاء شیعه و اهل کوفه است . برخی از رجال حدیث او را ستوده اند و بعضی او را متهم به رجعت کرده اند. وی مردی پرروایت و بسیار آگاه از علوم دینی بود و در کوفه درگذشت . (تهذیب التهذیب 2:46 و فهرست الطوسی ص 45 و میزان الاعتدال 1:176 از الاعلام زرکلی ج 2).


جعفی . [ ج ُ فی ی ] (اِخ ) جهم بن زحر ... (متوفی 102 هَ . ق .) والی گرگان و از دلاوران اشراف بودکه همراه یزیدبن مهلب از عراق بیرون رفت و والی برخی از نواحی حکومت وی گردید و چون یزید درگذشت مردم خراسان جهم را بگرفتند و سوار بر خر بگرداندند و سپس دویست ضربه تازیانه بر او زدند و او را کشتند. (تاریخ الکامل ابن اثیر از الاعلام زرکلی ج 2، 5:13 و 34).


جعفی . [ ج ُ فی ی ] (اِخ ) سدادبن رشید. محدث است .


جعفی . [ ج ُفی ی ] (اِخ ) پدر قبیله یی است از یمن و او جعفی بن سعدالعشیره است و نسبت بدو هم جعفی آمده . (منتهی الارب ). جعفی بن سعدالعشیرةبن مالک ، از کهلان ، از قحطانیه ، جد جاهلی یمنی است که جابربن یزید جعفی فقیه و عبیداﷲبن حر جعفی و دیگران از نسل اویند. (قاموس و شرح قاموس ذیل ماده ٔ جعف و النهایة قلقشندی ص 182 از الاعلام زرکلی ج 2). ... ابن سعدالعشیره . از قبیله ٔ مذحج بوده . ابن ابی حاتم و به نقل از او ابوعمر گوید که جعفی با جماعتی که در روزهای آخر عمر پیغمبر بر او درآمدند، همراه بود. ابن اثیر گوید که جعفی به فاصله ٔ زیادی پیش از پیغامبر وفات یافت و این خبر ابن ابی حاتم ونقل ابوعمر نادرست است . (الاصابه ج 1 صص 3 - 282).


جعفی . [ج ُ فا ] (اِخ ) رجوع به اسعر در همین لغت نامه شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جعفی (ابهام زدایی). جعفی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل بوده و یا در معانی ذیل به کار رفته باشد: • خاندان جعفی، از خاندانهای مشهور یمنی ساکن در کوفه • جابر بن یزید جعفی، فقیه، مفسر، محدّث، و از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام)• مفضل بن عمر جعفی، از راویان بزرگ حدیث شیعه• محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، از نامبردارترین محدثان اهل سنت و نویسنده اثر مهم حدیثی الجامع الصحیح معروف به صحیح بخاری (۱۹۴ـ۲۵۶)• حجاج بن مسروق جعفی، یکی از شهدای کربلا• عمر بن مطاع جعفی، یکی از شهدای کربلا• سالم بن خیثمه جعفی، از لشکریان عمر بن سعد در واقعه کربلا• صالح بن وهب جعفی، از لشکریان عمر بن سعد در واقعه کربلا• عبدالرحمن بن زیاد جعفی، از لشکریان عمر بن سعد در واقعه کربلا• عمر بن مطاع جعفی، عمر بن مطاع جعفی از اصحاب امام حسین (علیه السلام) و از شهدای کربلا• محمد بن فرات جعفی، محمّد بن فرات، الجعفی الکوفی (الجزمی) از روات ضعیف شیعه• منذر بن مفضل جعفی، بنابر نظر برخی از شهدای کربلا• یزید بن مغفل جعفی، از یاران امام حسین (علیه السلام) و از شهدای کربلا
...


کلمات دیگر: