کلمه جو
صفحه اصلی

حکمه

عربی به فارسی

سخن کوتاه , کلا م موجز , پند , کلمات قصار , پند و موعظه , لطيفه , هجا , سخن نيشدار , قطعه هجايي , فرزانگي , خرد , حکمت , عقل , دانايي , دانش , معرفت


فرهنگ فارسی

( اسم ) آنچه از لگام که زنخ و روی دهان و دو سوی بینی را بپوشاند جانه بند .
نام هازل و دلقک ولید ابن عبدالملک

لغت نامه دهخدا

حکمة. [ ح َ م َ ] (ع مص ) لگام به دهن اسب کردن . || بازداشتن از کاری . (تاج المصادر بیهقی ). || بازگشتن . رجوع .


حکمة. [ ح ِ م َ ] (ع اِ) رجوع به حکمت شود.


حکمة. [ ح َ ک َ م َ ] (ع اِ) کام لگام که در آن افسار باشد. (منتهی الارب ). حلقه ٔ آهنی که بر دهنه ٔ لجام اسب کنند. کام . دهانه . حلقه ٔ لگام . (از مهذب الاسماء). حلقه ٔ لگام زیرین . احکام ؛ حکمه بر سر اسب کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || پیش روی آدمی . || شأن آدمی و امر وی . || زنخ گوسفند. پوز. پوزه . پتفوز گوسبند. || قدرت و منزلت . || سوره ٔ محکم غیر منسوخ از قرآن .


حکمة. [ ح َ ک َ م َ ] (اِخ ) نام هازل و دلقک ولیدبن عبدالملک .


دانشنامه عمومی

حکمه (انگلیسی: Hikma) شرکت داروسازی اردنی و چندملیتی مستقر در بریتانیا است، که در زمینه تولید انواع محصولات دارویی، مکمل های غذایی و داروهای شیمیایی فعالیت می نماید.
شرکت حکمه در سال ۱۹۷۸ توسط سمیح دروزه در شهر امان، اردن راه اندازی شد و در حال حاضر دارای ۲۶ کارخانه در ۱۱ کشور می باشد و محصولات خود را در ۵۰ کشور توزیع می کند.
دفتر مرکزی این شرکت در شهر لندن، بریتانیا قرار دارد و بخشی از سهام آن در بازار بورس لندن معامله می شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حِکْمَةَ: معرفت علمی است در حدی که نافع باشد -علمی که کاربردی باشد -نوعی حکم که سستی در آن نیست(بر وزن فعلة که وزنی است مخصوص افاده نوع ، یعنی دلالت بر نوع معنائی میکند که در این قالب در آمده پس حکمت به معنای نوعی احکام و اتقان و یا نوعی از امر محکم و متقن اس...
معنی حُکْمِهِ: حکمش(حکم:فرمان محکم ونافذ واستوار)
ریشه کلمه:
حکم (۲۱۰ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)


کلمات دیگر: