هابیت ها گونه ای از موجودات تخیلی در رمان های تالکین هستند که در سرزمین میانه و شایر زندگی می کنند.
هابیت ها اولین بار در کتاب هابیت تالکین مطرح شدند. شخصیت اصلی این داستان، بیلبو بگینز یک هابیت است که دچار ماجراهایی می شود. شخصیت اصلی مجموعهٔ ارباب حلقه ها، فرودو بگینز نیز یک هابیت است.
در کتاب هابیت، تالکین هابیت ها را موجوداتی کوچک توصیف می کند که نصف قد انسان را دارند، لباس هایی به رنگ روشن می پوشند، کفش به پا نمی کنند (کف پاهایشان به طور طبیعی پوستی چون چرم دارد) و پاهایشان پوشیده از موهای ضخیم و مجعد است. از نظر اخلاقی تالکین هابیت ها را موجوداتی خوشرو، خوش خوراک و به دور از ماجراجویی توصیف می کند.
کتاب هابیت در ایران توسط رضا علیزاده ترجمه شده است.این کتاب در ایران با نام هابیت یا آنجا و بازگشت دوباره منتشر شده است.
هابیت ها اولین بار در کتاب هابیت تالکین مطرح شدند. شخصیت اصلی این داستان، بیلبو بگینز یک هابیت است که دچار ماجراهایی می شود. شخصیت اصلی مجموعهٔ ارباب حلقه ها، فرودو بگینز نیز یک هابیت است.
در کتاب هابیت، تالکین هابیت ها را موجوداتی کوچک توصیف می کند که نصف قد انسان را دارند، لباس هایی به رنگ روشن می پوشند، کفش به پا نمی کنند (کف پاهایشان به طور طبیعی پوستی چون چرم دارد) و پاهایشان پوشیده از موهای ضخیم و مجعد است. از نظر اخلاقی تالکین هابیت ها را موجوداتی خوشرو، خوش خوراک و به دور از ماجراجویی توصیف می کند.
کتاب هابیت در ایران توسط رضا علیزاده ترجمه شده است.این کتاب در ایران با نام هابیت یا آنجا و بازگشت دوباره منتشر شده است.
wiki: انگلیسی جی.آر. آر تالکین نوشته شده است. این کتاب در ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۳۷ منتشر شد و مورد استقبال منتقدین و خوانندگان قرار گرفت. همچنین نامزد دریافت Carnegie Medal شد و جایزه New York Herald Tribune را برای بهترین رمان نوجوانان دریافت کرد. این کتاب هم اکنون نیز در ادبیات کلاسیک کودکان جزو محبوب ترین آثار است.
خیال پردازی حماسی
Juvenile fantasy
داستان هابیت، در زمان کم رنگ شدن دنیای موجودات افسانه ای و قدرت گرفتن حکومت انسان ها قرار دارد. داستان در مورد هابیت خانه دوستی به نام بیلبو بگینز است که بر طبق یک در خواست، برای گرفتن سهم خود از گنجی گرانبها که توسط اسماگ اژدها محافظت می شود، به سفر می رود. سفر بیلبو، او را از سرزمین آرام و راحت به محیطی شیطانی می برد.همراهان وی در این سفر گاندولف جادوگر و نوه پادشاه پیشین کوتوله ها یعنی تورین معروف به تورین سپر بلوط و عموزادگان و دیگر کوتوله هایی که برای آزاد سازی تنها کوه «اِرِبور» شاهزادهشان را همراهی میکنند هستند.کوه اربور که اکنون در چنگال اژدهای پلیدی به نام اسماگ است و کوتوله ها و هابیت داستان برای رسیدن به آنجا سختی های بسیاری را تحمل میکنند.همچنین در این سفر بیلبو در غاری که متعلق به گابلین هااست حلقه گرانبهایی که داستان ارباب حلقه ها دربارهٔ اوست را از گالم می دزدد و به این ترتیب چگونگی رسیدن حلقه به دست بیلبو در این داستان فاش می شود.در حین رسیدن گروه به کوه تنها سردسته اورک ها یعنی آزوک پلید نیز به دستور سایرون در حال جمع آوری ارتش بزرگی می باشد تا با در اختیار گرفتن کوه اربور موقعیت خود را برای غلبه به الفها و انسانها و تمام موجودات مستحکم سازد...
خیال پردازی حماسی
Juvenile fantasy
داستان هابیت، در زمان کم رنگ شدن دنیای موجودات افسانه ای و قدرت گرفتن حکومت انسان ها قرار دارد. داستان در مورد هابیت خانه دوستی به نام بیلبو بگینز است که بر طبق یک در خواست، برای گرفتن سهم خود از گنجی گرانبها که توسط اسماگ اژدها محافظت می شود، به سفر می رود. سفر بیلبو، او را از سرزمین آرام و راحت به محیطی شیطانی می برد.همراهان وی در این سفر گاندولف جادوگر و نوه پادشاه پیشین کوتوله ها یعنی تورین معروف به تورین سپر بلوط و عموزادگان و دیگر کوتوله هایی که برای آزاد سازی تنها کوه «اِرِبور» شاهزادهشان را همراهی میکنند هستند.کوه اربور که اکنون در چنگال اژدهای پلیدی به نام اسماگ است و کوتوله ها و هابیت داستان برای رسیدن به آنجا سختی های بسیاری را تحمل میکنند.همچنین در این سفر بیلبو در غاری که متعلق به گابلین هااست حلقه گرانبهایی که داستان ارباب حلقه ها دربارهٔ اوست را از گالم می دزدد و به این ترتیب چگونگی رسیدن حلقه به دست بیلبو در این داستان فاش می شود.در حین رسیدن گروه به کوه تنها سردسته اورک ها یعنی آزوک پلید نیز به دستور سایرون در حال جمع آوری ارتش بزرگی می باشد تا با در اختیار گرفتن کوه اربور موقعیت خود را برای غلبه به الفها و انسانها و تمام موجودات مستحکم سازد...
wiki: فانتزی است که در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.
۱۹۸۵ (۱۹۸۵)
۱۹۸۵ (۱۹۸۵)
wiki: حماسه ای فانتزی-ماجرایی بر اساس رمانی به همین نام نوشته ج.ر.ر. تالکین می باشد و پیتر جکسون را در مقام کارگردان، تهیه کننده و همکار فیلم نامه نویس در اختیار دارد. گیرمو دل تورو به عنوان کارگردان نزدیک به دو سال با جکسون در مرحلهٔ پیش تولید همکاری کرد اما در می۲۰۱۰ پروژه را ترک کرد و در ژوئیه اعلام شد جکسون برای کارگردانی هر دو قسمت قرارداد امضا کرده است. ایان مک کلن، اندی سرکیس و هوگو ویوینگ که در سه گانهٔ ارباب حلقه ها حضور داشتند نقش های خود را در هابیت تکرار می کنند. هاوارد شور آهنگساز سه گانهٔ ارباب حلقه ها آهنگسازی این فیلم را بر عهده دارد.
مارتین فریمن
ایان مک کلن
ریچارد آرمیتاژ
اندی سرکیس
ویلیام کیرچر
گراهام مک تاویش
کن استات
هوگو ویوینگ
جیمز نسبیت
آیدان تورنور
لوک اوانز
استیون فرای
بیلی کانلی
اوانجلین لیلی
کریستوفر لی
کیت بلانشت
ایان هلم
سیلوستر مک کوی
الیجاه وود
اورلاندو بلوم
۱٬۰۱۶٬۹۳۵٬۵۵۷ دلار (فقط سفر غیرمنتظره)
اگرچه در ابتدا قرار بود این فیلم دو قسمتی باشد ولی پیتر جکسون و مترو گلدوین مایر از داشتن برنامه هایی برای ساخت فیلم سوم صحبت کرده اند. نام قسمت اول این فیلم هم اکنون هابیت:سفر غیرمنتظره است. فیلم دوم در ابتدا آنجا و بازگشت دوباره نام گذاری شده بود ولی پس از اینکه سه قسمتی شدن این فیلم تأیید شد نامش به هابیت:برهوتِ اسماگ تغییر یافت. همچنین نام قسمت سوم را هابیت: آنجا و بازگشت دوباره گذاردند که که بعدها به هابیت: نبرد پنج سپاه تغییر یافت. دو قسمت اول فیلم به صورت یک جا در نیوزلند فیلم برداری شده و فیلمبرداری صحنه ها در ۲۱ مارس ۲۰۱۱ آغاز و در ۶ ژوئیه ۲۰۱۲ اتمام یافت. قسمت اول و دوم فیلم در تاریخ های ۱۴ دسامبر ۲۰۱۲ و ۱۳ دسامبر ۲۰۱۳ و قسمت سوم نیز در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۴ بر روی پرده سینما رفتند.
زمانی در سرزمین میانه شهری بنام اِرِبور قرار داشت که مرکز حکومت ترور، بزرگترین پادشاه دورف ها بود. این شهر در دامنه کوهستانِ تنها قرار داشت، این کوهستان پر بود از معادن طلا و یاقوت و چیزهای با ارزش دیگر. دِیر، شهر انسان ها هم در نزدیکی این حکومت بود. در هنگام استخراج گنجینه ها، سنگی سفید و رنگی را پیدا کردند، ترور آن را آرکِنِستون (گوهر پادشاه) نامید. با افزایش ثروت انبوه دورف ها، ذخیره خیرخواهی شان کم شد، عشق ترور به طلا بی پایان و وحشیانه شده بود. روزی از روزها، صوتی طوفان مانند از شمال به گوش می رسید که کاج های شمال کوهستان را می شکاند… اژدهایی با نفس آتشین به نام اسماگ از شمال به این شهر حمله کرد، پوست اژدها به قدری محکم و مقاوم بود به هیچ تیر و شمشیری از آن رد نمی شد، تنها تیری بزرگ و سیاه که تعداد کمی از آن توسط انسان های شهر دِیم ساخته شده بود از پوست اژدها عبور می کرد، گیریون فرمانده کماندارهای دیر، به اژدها چند تیر سیاه پرتاب کرد که یکی از تیرها به زیر بال چپش خورد. اژدها پس از آوارگی دورف ها و انسان ها به اِرِبور ورود پیدا کرده و بر گنجینه های عظیم دورف ها به خواب فرورفت. پس از این فاجعه، دورف ها به سرزمین موریا، مهم ترین شهر دورف ها حمله کردند تا آنجا را از دست اُورک ها پس بگیرند. در آن نبرد، ترور توسط آزوگ حرمت شکن فرمانده اورک ها کشته شد و پسرش تِرِاین ناپدید شد. تراین پسری به نام تورین مشهور به سپربلوط داشت، دورف ها با فرماندهی او اروک ها را عقب راندند و پیروز شدند. از آن جنگ تنها سیزده دورف زنده ماندند… تراین با جادوگری به نام گندالف جادوگر (میتراندیر) دوست بود، زمانی نقشه و کلید یکی از درهای مخفی اربور را به او داد و از او خواست تا به تورین برساند. گاندولف با سیزده دورف آشنا شد و پس از شصت سال، آن ها تصمیم گرفتند تا اربور را پس بگیرند. تورین برای اینکه تمام هفت سپاه دورف ها با هم متحد کند، نیاز دارد تا آرکنستون را پیدا کند، چون دورف ها قسم خوردند تا فقط به کسی که گوهر پادشاه را دارد جوابگو باشند. گاندولف برای دزدیدن آرکنستون، یکی از دوستان قدیمش به نام بیلبو بگینز که یک هابیت و ساکن روستای شایر است را معرفی می کند، هابیت ها پاهای بزرگ و چابکی دارند، آن ها کوچک و ریزند و می توانند به هنگام خطر به سرعت فرار کنند، همچنین اسماگ به بوی هابیت ها آشنایی ندارد. با اصرار زیاد، بیلبو قبول می کند تا در این ماجرا آها را همراهی کند و داستان و اتفاق های بسیار می افتد. آن ها برای خواندن نقشه، به سراغ پادشاه اِرلاند اِلف در ریوِندل می روند. در آنجا گاندولف با بانو گالادریل و سارومان سفید دیدار و دربارهٔ دورف ها و نکرومانسر صحبت می کند ولی آن ها اعتنایی به نکرومانسر نمی کنند. در راه گرفتار گابلین ها می شوند که داستان گالوم رخ می دهد. گالوم موجودی بود که حلقهٔ قدرت سائورون را در اختیار داشت. بیلبو بگینز با دوز و کلک حلقه را از گالوم (اسمیگل) می رباید و همراه دورف ها از غار گابلین ها فرار می کند. در راه کوهستان با آزوگ حرمت شکن، موجود عظیم الجثه ای به نام بِئورن، عنکبوت های بزرگ، راداگاست قهوه ای، تراندویل پادشاه الف های جنگلی و بارد کماندار رو به رو می شوند. بارد به آن ها کمک می کند تا از دست الف های جنگلی مخفیانه به یک شهر انسان ها بنام آسکارُس یا شهر روی دریاچه بروند. دورف ها هنگام دزدیدن سلاح از اسلحه خانه سلطنتی دستگیر می شوند، تورین با قول اینکه اگر به اربور برسند، سهمی از گنج را در اختیارشان می گذارد، توانست توجه پادشاه شهر را جلب کند و آزاد شوند. دورف ها به کوه می رسند و در مخفی را پیدا می کنند و بیلبو را به دنبال آرکنستون می فرستند، بیلبو در همین حین اسماگ را بیدار می کند و با هم صحبت می کنند، در این میان بیلبو گوهر را می یابد و مخفی می کند. دورف ها وارد اربور می شوند تا بیلبو را نجات دهند اما خود اسیر می شوند، پس از درگیری ها متعدد، اسماگ از اربور بیرون می شود و به شهر روی دریاچه که در نزدیکی اربور بود حمله می کند و آنجا را به آتش می کشد، بارد کماندار نوهٔ گیریون که یک انسان بود با تنها تیر سیاه، همان زخم قبلی اژدها را نشان رفت و اسماگ را کشت. بیلبو پیدا کردن آرکنستون را از تورین مخفی کرده بود برای همین دورف ها به دنبال آرکنسون می گردند.
مارتین فریمن
ایان مک کلن
ریچارد آرمیتاژ
اندی سرکیس
ویلیام کیرچر
گراهام مک تاویش
کن استات
هوگو ویوینگ
جیمز نسبیت
آیدان تورنور
لوک اوانز
استیون فرای
بیلی کانلی
اوانجلین لیلی
کریستوفر لی
کیت بلانشت
ایان هلم
سیلوستر مک کوی
الیجاه وود
اورلاندو بلوم
۱٬۰۱۶٬۹۳۵٬۵۵۷ دلار (فقط سفر غیرمنتظره)
اگرچه در ابتدا قرار بود این فیلم دو قسمتی باشد ولی پیتر جکسون و مترو گلدوین مایر از داشتن برنامه هایی برای ساخت فیلم سوم صحبت کرده اند. نام قسمت اول این فیلم هم اکنون هابیت:سفر غیرمنتظره است. فیلم دوم در ابتدا آنجا و بازگشت دوباره نام گذاری شده بود ولی پس از اینکه سه قسمتی شدن این فیلم تأیید شد نامش به هابیت:برهوتِ اسماگ تغییر یافت. همچنین نام قسمت سوم را هابیت: آنجا و بازگشت دوباره گذاردند که که بعدها به هابیت: نبرد پنج سپاه تغییر یافت. دو قسمت اول فیلم به صورت یک جا در نیوزلند فیلم برداری شده و فیلمبرداری صحنه ها در ۲۱ مارس ۲۰۱۱ آغاز و در ۶ ژوئیه ۲۰۱۲ اتمام یافت. قسمت اول و دوم فیلم در تاریخ های ۱۴ دسامبر ۲۰۱۲ و ۱۳ دسامبر ۲۰۱۳ و قسمت سوم نیز در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۴ بر روی پرده سینما رفتند.
زمانی در سرزمین میانه شهری بنام اِرِبور قرار داشت که مرکز حکومت ترور، بزرگترین پادشاه دورف ها بود. این شهر در دامنه کوهستانِ تنها قرار داشت، این کوهستان پر بود از معادن طلا و یاقوت و چیزهای با ارزش دیگر. دِیر، شهر انسان ها هم در نزدیکی این حکومت بود. در هنگام استخراج گنجینه ها، سنگی سفید و رنگی را پیدا کردند، ترور آن را آرکِنِستون (گوهر پادشاه) نامید. با افزایش ثروت انبوه دورف ها، ذخیره خیرخواهی شان کم شد، عشق ترور به طلا بی پایان و وحشیانه شده بود. روزی از روزها، صوتی طوفان مانند از شمال به گوش می رسید که کاج های شمال کوهستان را می شکاند… اژدهایی با نفس آتشین به نام اسماگ از شمال به این شهر حمله کرد، پوست اژدها به قدری محکم و مقاوم بود به هیچ تیر و شمشیری از آن رد نمی شد، تنها تیری بزرگ و سیاه که تعداد کمی از آن توسط انسان های شهر دِیم ساخته شده بود از پوست اژدها عبور می کرد، گیریون فرمانده کماندارهای دیر، به اژدها چند تیر سیاه پرتاب کرد که یکی از تیرها به زیر بال چپش خورد. اژدها پس از آوارگی دورف ها و انسان ها به اِرِبور ورود پیدا کرده و بر گنجینه های عظیم دورف ها به خواب فرورفت. پس از این فاجعه، دورف ها به سرزمین موریا، مهم ترین شهر دورف ها حمله کردند تا آنجا را از دست اُورک ها پس بگیرند. در آن نبرد، ترور توسط آزوگ حرمت شکن فرمانده اورک ها کشته شد و پسرش تِرِاین ناپدید شد. تراین پسری به نام تورین مشهور به سپربلوط داشت، دورف ها با فرماندهی او اروک ها را عقب راندند و پیروز شدند. از آن جنگ تنها سیزده دورف زنده ماندند… تراین با جادوگری به نام گندالف جادوگر (میتراندیر) دوست بود، زمانی نقشه و کلید یکی از درهای مخفی اربور را به او داد و از او خواست تا به تورین برساند. گاندولف با سیزده دورف آشنا شد و پس از شصت سال، آن ها تصمیم گرفتند تا اربور را پس بگیرند. تورین برای اینکه تمام هفت سپاه دورف ها با هم متحد کند، نیاز دارد تا آرکنستون را پیدا کند، چون دورف ها قسم خوردند تا فقط به کسی که گوهر پادشاه را دارد جوابگو باشند. گاندولف برای دزدیدن آرکنستون، یکی از دوستان قدیمش به نام بیلبو بگینز که یک هابیت و ساکن روستای شایر است را معرفی می کند، هابیت ها پاهای بزرگ و چابکی دارند، آن ها کوچک و ریزند و می توانند به هنگام خطر به سرعت فرار کنند، همچنین اسماگ به بوی هابیت ها آشنایی ندارد. با اصرار زیاد، بیلبو قبول می کند تا در این ماجرا آها را همراهی کند و داستان و اتفاق های بسیار می افتد. آن ها برای خواندن نقشه، به سراغ پادشاه اِرلاند اِلف در ریوِندل می روند. در آنجا گاندولف با بانو گالادریل و سارومان سفید دیدار و دربارهٔ دورف ها و نکرومانسر صحبت می کند ولی آن ها اعتنایی به نکرومانسر نمی کنند. در راه گرفتار گابلین ها می شوند که داستان گالوم رخ می دهد. گالوم موجودی بود که حلقهٔ قدرت سائورون را در اختیار داشت. بیلبو بگینز با دوز و کلک حلقه را از گالوم (اسمیگل) می رباید و همراه دورف ها از غار گابلین ها فرار می کند. در راه کوهستان با آزوگ حرمت شکن، موجود عظیم الجثه ای به نام بِئورن، عنکبوت های بزرگ، راداگاست قهوه ای، تراندویل پادشاه الف های جنگلی و بارد کماندار رو به رو می شوند. بارد به آن ها کمک می کند تا از دست الف های جنگلی مخفیانه به یک شهر انسان ها بنام آسکارُس یا شهر روی دریاچه بروند. دورف ها هنگام دزدیدن سلاح از اسلحه خانه سلطنتی دستگیر می شوند، تورین با قول اینکه اگر به اربور برسند، سهمی از گنج را در اختیارشان می گذارد، توانست توجه پادشاه شهر را جلب کند و آزاد شوند. دورف ها به کوه می رسند و در مخفی را پیدا می کنند و بیلبو را به دنبال آرکنستون می فرستند، بیلبو در همین حین اسماگ را بیدار می کند و با هم صحبت می کنند، در این میان بیلبو گوهر را می یابد و مخفی می کند. دورف ها وارد اربور می شوند تا بیلبو را نجات دهند اما خود اسیر می شوند، پس از درگیری ها متعدد، اسماگ از اربور بیرون می شود و به شهر روی دریاچه که در نزدیکی اربور بود حمله می کند و آنجا را به آتش می کشد، بارد کماندار نوهٔ گیریون که یک انسان بود با تنها تیر سیاه، همان زخم قبلی اژدها را نشان رفت و اسماگ را کشت. بیلبو پیدا کردن آرکنستون را از تورین مخفی کرده بود برای همین دورف ها به دنبال آرکنسون می گردند.
wiki: هابیت (مجموعه فیلم)
پیشنهاد کاربران
رمان تخیلی تالکین
هابیت: کوتوله هایی که به قهرمان کمک می کنند . این اصطلاح از زمان ساخت " ارباب حلقه ها " درسینما باب شده وتدریجا وارد فرهنگ سینمایی ایران نیز شده است. نقشهای " اسدال. . . یکتا " را بیشتر هابیتی می گویند. [سینما و تلویزیون]