کلمه جو
صفحه اصلی

ابن حیان

فرهنگ فارسی

ابو مروان بن خلف قرطبی

لغت نامه دهخدا

ابن حیان. [ اِ ن ُ ح َی ْ یا ] ( اِخ ) ابومروان بن خلف قرطبی. مورخ ( 377-469 هَ.ق. ). از تألیفات بسیار او تنها کتاب المقتبس فی تاریخ الاندلس برجایست و نسخی از آن در پاریس و نیز اصطنبول و مجریط ( مادرید ) موجود باشد.

پیشنهاد کاربران

اِبْن ِ حَیّان ، ابومروان حیّان بن خلف بن حسین بن محمد بن حیان ابن وَهْب بن حیان ِ قُرْطُبى ( 377 - 469ق /987 - 1076م ) ، از بزرگ ترین مورخان اندلس . نیای بزرگ او حیان پدر وهب مولای امیر عبدالرحمان بن معاویه بود ( ابن بشکوال ، 150 ) . هر چند قدیم ترین نویسندة شرح حال او، ابن بشکوال ( د 578ق /1182م ) ، نسب و ولاء جدّ حیّان را از روی نوشتة خود ابن حیان نقل کرده است ( همانجا ) ، اما شرح حالى از ابن حیان که به قلم خود او باشد، در دست نیست . مختصر اطلاعاتى هم که در کتب تراجم آمده ، عمدتاً مأخوذ از ابن بشکوال است و نوشتة او مستند به نوشته های شاگرد ابن حیان ، ابوعلى حسین غَسّانى یا جَیّانى ( د 498ق /1105م ) و ابوجعفر احمد انصاری ( د 489ق / 1096م ) است ( همو، 151 ) . از حدود 40 سال پیش به این سو، به علت دستیابى به بعضى قسمتهای نوشتة تاریخى ابن حیان ، آگاهى بیشتری نسبت به زندگانى او و گذشتة خانواده اش به دست آمده است . گمان مى رود خانوادة او از دودمانهای کهن اصیل اسپانیا بوده باشد که به هنگام استیلای عبدالرحمان اموی بر آنجا به هواداری از او برخاسته و از طریق «ولاء اصطناع » به امویان اندلس پیوند یافته است . خود ابن حیان این ولاء را مایة مباهات و بزرگى پدران خود تلقى مى کند ( مکى ، 9 ) . این پیوند دیرینه را گاه علت اساسى مخالفت ابن حیان با ملوک الطوایف اندلس ( از 422ق /1031م به بعد ) دانسته اند ( فروخ ، 4/615 ) . با وجود این پیوند و هواداری ، خاندان ابن حیان از صاحبان مناصب و جاه در دولت نبوده و از مراتب پایین کارکنان دستگاه حکومتى محسوب مى شده اند، و با این وصف زندگى نسبتاً مرفّهى در زمرة طبقة متوسط مردم اندلس داشته اند. نخستین کسى از این خانواده که او را در پایگاه مهم دولتى مى شناسیم ، خلف ( 340 - 427ق ) پدر صاحب ترجمه است . او که در جوانى تربیت علمى کافى یافته بود ( مکى ، 10 - 12 ) از کاتبان و ملازمان خاص منصور بن ابى عامر وزیر مستبد امویان شد ( ابن ابار، اعتاب ، 198؛ مکى ، 13 - 14 ) و در زمان حاجبى عبدالملک مظفر پسر منصور پایگاه خود را حفظ کرد. پس از آغاز آشوب بزرگ 399ق ، بى آنکه موطن خود قرطبه را ترک کند و به علت بى طرفى در مسائل سیاسى و عدم شرکت در توطئه ها آزاری به او نرسید و عمری به آسودگى و با احترام به سر برد. وی از 411ق نابینا و خانه نشین شد تا درگذشت ( همو، 15 - 18 ) .
موقعیت و دارایى پدر در پرورش علمى و سیر زندگى ابن حیان اثرِ بزرگى داشت . او که ظاهراً تنها فرزند پدر بود، توانست از بهترین امکانات آموزشى قرطبة آن زمان - پایتخت خلافت - بهره مند شود و نزد علمای بزرگ عصر درس بخواند، یا از محضر معلم فرزند حاکم استفاده کند ( همو، 19 - 21 ) . آموزش او پیش این استادان قاعدتاً باید تا 20 سالگى او بوده باشد. آنچه وی از آنان آموخته ، در زمینة لغت ، ادب ، اخبار و حدیث بوده است ( همو، 24 ) . ابن حیان توجه به تاریخ ، تیزبینى و تحلیل حوادث را نیز از پدر فراگرفت . به نظر مى رسد از همان جوانى با کتاب انس و الفتى استوار یافت و در ادامة راه پدر کتابخانة بزرگى ترتیب داد ( همو، 20، 25 - 26 ) . و از حدود 20 سالگى ، تحقیق و تأمل در تاریخ و تاریخ نگاری را مهم ترین کار و سرگرمى خود قرار داد. آنچه از مقدمة او بر تاریخ خود برمى آید، حاکى از آن است که وی پیش از روی دادن «فتنة بربرها» در 399ق یعنى در 20 سالگى ، به تدوین اثر بزرگ خود برخاسته بود که این فتنه وقفه ای در آن پیش آورد، اما وی پس از بازیافتن آرامش خیال دنبالة کار خویش را گرفت ( همو، 27 - 28، به نقل از ابن بسام ) ، وی حتى در این مدت ناآرامى و انقطاع کار تاریخ نگاری از ضبط حوادث روزانه به صورت خاطرات باز نمى ماند ( همو، 28 - 29 ) .
«فتنة بربرها» که موجب سقوط دولت عامریان و تزلزل و نابودی خلافت امویان شد و به جنگهای داخلى و برقراری ملوک الطوایف انجامید، اذهان نخبگان آن عصر را به شدت متأثر کرد و آنان را به تفکر در علل و اسباب این حوادث برانگیخت . ابن حیان از جملة کسانى بود که این حوادث در ذهن و قلم او اثر چشمگیری بر جای نهاد ( عنان ، تراجم ، 272 ) . او نیز مانند پدرش در اثنای این دورة آشوب در موطن ِ اجدادی باقى ماند، هر چند دوستان و همگنانش به نواحى دیگر اندلس پناه بردند ( مکى ، 34 - 35 ) . او در این مدت خانه نشین نشد، بلکه کار تاریخ نگاریش او را به جست و جو و مشاهده ، نشست و برخاست با مردم ، ارتباط با شرکت کنندگان در حوادث و با آشنایان و دوستان در ولایات دیگر برای خبرگیری از حوادث و احوال آن بلاد وامى داشت . او با اندوه و تأسف احتضار خلافت اسمى اموی را، که با خلع و تبعید هشام بن محمدالمعتمد بالله در 422ق /1031م به پایان رسید، مى نگریست و تفصیل آن وقایع را برای عبرت و احتراز از فراموشى ثبت مى کرد ( همو، 35 - 39 ) .
دورة ملوک الطوایف با انقراض خلافت اموی در اندلس آغاز و قرین قتل و تعدّی شد، اما در قرطبه به علت استیلای بنى جَهْوَر ( 422 - 462ق /1031 - 1070م ) و تأسیس یک نظام شورایى ، اعتدال و امن و آرامش برقرار بود. ابن حیان در زمان جهوریان نیز در قرطبه ماند و با استفاده از شرایط مناسب موطنش به گردآوری و تدوین اخبار اندلس که رو به انحطاط نهاده بود، پرداخت ( همو، 39 - 42 ) . تصدّی مناصب دولتى که به ابن حیان نسبت داده شده است ، ظاهراً مربوط به این دورة جهوری است .
یکى از این مناصب «صاحب الشُرطة» است که نخستین بار در فهرسة ابن خیر ( ص 326 ) به او نسبت داده شده و به نوشته های متأخران راه یافته است ( مقری ، 2/268؛ پالنسیا، 208؛ فروخ ، 4/615 ) . برخى پژوهشگران این انتساب را نمى پذیرند و آن را با نوع کار و تفکر ابن حیان سازگار نمى یابند، مگر آنکه آن را منصبى افتخاری تلقى کنیم که از دورة دولت عامریان سابقه داشته است ( مکى ، 43 - 44 ) . نویسندگان زمان ما شغل وزارت را هم بر منصب پیشین افزوده اند. به نظر اینان ابن حیان در زمان فرمانروایى ابوالولید محمد بن جهور ( 435 - 450ق ) و پسرش عبدالملک ( 450 - 461ق ) بایستى عهده دار وزارت بوده باشد، بى آنکه پایان این دورة . . .


کلمات دیگر: