کلمه جو
صفحه اصلی

دستگاه گوارش

فارسی به انگلیسی

alimentary canal, alimentary tract

دانشنامه عمومی

دستگاه گُوارش یکی از دستگاه های فعال در بدن انسان و بعضی از جانداران است. این دستگاه در انسان و مهره داران به صورت لولهٔ گوارشی، و در جانوران کمترتکامل یافته مانند کیسه تنان از جمله هیدر، شقایق دریایی و عروس دریایی به صورت کیسهٔ گوارشی به نام حفره گوارشی وجود دارد. باید توجه داشت که دستگاه گوارش در جانوران براساس نوع غذایی که می خورند به شکل های مختلفی وجود دارد. اما به طور کلی دستگاه گوارش آن ها از چهار بخش کلی بلع، گوارش مکانیکی و شیمیایی، جذب و دفع تشکیل شده است. بعضی از جانوران که به صورت انگل زندگی می کنند مانند کرم کدو اصلاً دستگاه گوارش ندارند و به طور مستقیم و با عمل انتشار مواد غذایی تجزیه شده را از طریق پوست وارد بدن خود کرده و مورد استفادهٔ سلولهای خود قرار می دهند (مثل کرم کدو).
پروتئین ها به آمینواسیده ها تجزیه می شوند.
کربوهیدرات ها به گلوکز و سایر قندهای ساده تر تبدیل می شوند.
چربی ها به اسیدهای چرب و گلیسرول تجزیه می گردند.
دستگاه گوارش انسان که از دهان تا مقعد امتداد دارد، از لولهٔ گوارشی و غده های گوارشی تشکیل شده است و حدود هفت متر طول دارد.غدد گوارشی شامل غده های بزاقی، غده های دیوارهٔ معده و روده، پانکرآس یا لوزالمعده و کبد است. لولهٔ گوارشی نیز شامل دهان، حلق، سرخ نای (مِری)، معده، رودهٔ باریک، رودهٔ بزرگ و راست روده می شود.هر چیزی که وارد معده می شود با آنزیم های درون معده مخلوط می گردد تا با اجزا ساده تری تجزیه شود. سپس این مخلوط از معده خارج شده و به روده ها می رود تا از آنجا، مواد غذایی تجزیه شده جذب جریان خون شوند. مواد غذایی تجزیه شده از طریق جریان خون به سرتاسر بدن می روند و در اختیار یاخته های بدن قرار می گیرند تا در آن ها مصرف شده یا ذخیره شوند. اجزای غذایی که جذب نمی شوند از بدن دفع می گردند (از طریق مدفوع).
از هنگام شروع به جویدن غذا، هضم غذا نیز شروع می گردد. دهان در اثر جویدن و آنزیمهای موجود در بزاق باعث گوارش مکانیکی (توسط ها و ماهیچه های فک پایین) و شیمیایی می شود. بزاق مخلوطی از ترشحات سه جفت غدهٔ زیرزبانی، زیرآرواره ای و بناگوشی است. مادهٔ دیگری نیز در آن وجود دارد که موسین نام دارد و به هنگام مخلوط شدن با آب به مادهٔ چسبناک و قلیایی به نامموکوز تبدیل می شود و باعث چسبیده شدن ذرات جویده شده به هم و تسهیل در بلع می شود. غده های ترشح کنندهٔ موسین در سراسر لولهٔ گوارشی وجود دارند. در بزاق آنزیمی به نام پتیالین وجود دارد که یک آمیلاز ضعیف است و از غدد بناگوشی ترشح می شود. این آنزیم کربوهیدرات ها از جمله نشاسته را به مالتوز تبدیل می کند. آنزیم دیگر موجود در بزاق لیزوزیم است که باعث ضدعفونی دهان و از بین رفتن باکتریها می شود و همچنین ضد عفونی حفره دهان را به عهده می گیرد؛ بنابراین بزاق باعث گوارش، ضدعفونی حفرهٔ دهان، کمک به حس چشایی، مرطوب نگاه داشتن دهان و تسهیل سخن گفتن می شود. پس از جویده شدن، غذا در اثر عمل بلع به مری و از طریق آن به معده راه می یابد.دهان اولین عضو دستگاه گوارش بدن است که غذا و آب برای گوارش اول وارد این عضو می شوند. دهان شامل حفره دهان، دندان ها، زبان، بزاق، لثه و سقف دهان است فک بالا ثابت است و حرکت نمی کند؛ ولی فک پائین حرکت دارد و عمل باز و بسته شدن دهان را انجام می دهد. در داخل استخوان هر فک حفره هایی وجود دارد که ریشه دندان ها در آن قرار می گیرد. در این حفرات دندان ها به وسیلهٔ الیاف دور دندان به استخوان فک متصل می شوند. روی آرواره ها و دور دندان را لثه می پوشاند. به آرواره لثه و الیاف نگهدارنده دور دندان بافت نگهدارنده دندان گفته می شود. دهان انسان در اعمال زیادی نظیر حرف زدن خندیدن، چشیدن، گاز گرفتن، جویدن و بلعیدن غذا شرکت دارد. اولین قدم در راه گوارش غذا، خرد کرد و جویدن مواد غذایی است که توسط دندان ها صورت می گیرد. هرکدام از دندان ها با شکل خاص خود به عمل جویدن کمک می کنند. دندان های پیشین برای بریدن، دندان های نیش برای پاره کردن و دندان های آسیا برای خرد کردن لقمه شکل گرفته است.
پس از جویده شدن غذا، زبان بالا می رود و به کام می چسبد. پس از آن که گیرنده های مکانیکی گلو تحریک شدند زبان کوچک نیز بالا می رود و راه بینی را می بندد. اپی گلوت نیز راه نای را بسته و به این ترتیب غذا وارد مری می شود و توسط حرکات دودی ماهیچه های حلقوی مری به دهانهٔ معده می رسد. این بخش که کاردیا نام دارد در حالت عادی منقبض بوده و مانع بازگشت غذا از درون معده به مری می شود. وقتی امواج دودی به کاردیا می رسند باعث باز شدن آن و ورود غذا به درون معده می شوند. آن گاه معده توسط آنزیمها و حرکات خود غذا را به ماده ای خمیری به نام کیموس تبدیل می کنند.

پیشنهاد کاربران

هاضمه

جهاز هاضمه


کلمات دیگر: