کلمه جو
صفحه اصلی

معتنابه


مترادف معتنابه : بسیار، زیاد، شایان، قابل اعتنا، قابل توجه، گزاف، هنگفت

متضاد معتنابه : کم، معدود

فارسی به انگلیسی

considerable


goodly, round, untold


مترادف و متضاد

بسیار، زیاد، شایان، قابل اعتنا، قابل توجه، گزاف، هنگفت ≠ کم، معدود


فرهنگ فارسی

ماخوذ از تازی کاری که محل اعتنا و اهتمام باشد .

فرهنگ معین

(مُ تَ بِ ) [ ع . معتنی به ] (ص مر. ) ۱ - قابل اعتناء. ۲ - بسیار زیاد.

لغت نامه دهخدا

معتنابه. [ م ُ ت َ ب ِه ْ] ( ع ص مرکب ) کاری که محل اعتنا و اهتمام باشد. ( ناظم الاطباء ). قابل اعتنا. قابل توجه. || بسیار: مقدار معتنابهی از ثروت خود را در قمار باخت.

فرهنگ عمید

۱. قابل اعتنا، شایان توجه.
۲. [مجاز] بسیار.

پیشنهاد کاربران

درخور اعتنا

جالب توجه


کلمات دیگر: