کلمه جو
صفحه اصلی

بازی بزرگان

دانشنامه عمومی

بازی بزرگان فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کامبوزیا پرتوی محصول سال ۱۳۶۹ است.
رزگار محمدامین
رژان عمری
شادی قاضی پور
پوری فاطمه
یونس آتشک
علی مولایی
ابراهیم عمری
محمدابراهیم یوسفی
منصوره جابرستانی
در پی تهاجم ارتش عراق و اشغال یکی از شهرهای کوچک مناطق مرزی غرب کشور، عده زیادی از اهالی شهر کشته می شوند و زنده ها با شتاب و در زیر بمباران، شهر را ترک می کنند. تنها تعداد کمی از جوانان برای مقاومت در شهر باقی می مانند. هنگام تخلیه شهر، مریم دخترک هفت هشت ساله، در اثر ضربه ای موقتاً بیهوش می شود و هنگامی که به هوش می آید، شهر توسط ارتش عراق اشغال شده است. در جریان سرگردانی های مریم در شهر، به نوزاد پسری که اتفاقی زنده مانده، برمی خورد و در همین حین با یونس پسرک ده یازده ساله ای که او نیز از جریان تخلیه شهر بازمانده و به مقاومت مسلحانه ادامه می دهد، آشنا می شود. آن دو به اتفاق تصمیم می گیرند جان نوزاد را نجات بدهند و در طی ماجراهایی به ناچار نقش پدر و مادر نوزاد را ایفا می کنند. در فضای وحشتبار شهر اشغال شده، مراقبت از او را برعهده می گیرند تا بالاخره به علت گریه و سر و صدای نوزاد، محل اختفای آنها توسط دشمن کشف می شود و عراقی ها خانه را به توپ می بندند. دخترک به همراه نوزاد به اسارت گرفته می شوند، اما با کمک یک سرباز مهربان و انسان دوست عراقی، جانشان نجات داده می شود و در محل مناسبی آزاد می شوند. دخترک نوزاد را فرزند خودش می داند و با او به دنبال سرنوشتشان راهی می شود، یونس نیز به همراه پیرهای بازمانده در شهر به اسارت عراقی ها درمی آید.

پیشنهاد کاربران

سلام فیلم با یک صحنه پردازی واقعی از حمله به شهر با میزانسن وفیلم برداری خوب /بیشترشبیه به یک فیلم اصیل ایرانی در برخورد صادقانه با مخاطب است دکوپاژخوب وکارگردانی یا مدیریت صحنه خوبست کمبود امکانات اتفاقا تاثیر بسیار مثبتی بررشد دهنگی فیلم گذاشته است فقط نوجوان 11 ساله مبارز نقش یوسف را نتوانسته بدیل کندی در حرکت وبی خیالی مشهددرچهره اش خوب دراوردودر اخر محبت ودوستی دختر با سرباز عراقی این معنی را میرساند که مرغ زیرک چون به دام افتاد تحمل بایدش وامراتش وابسته به انصاف دشمن قوی پنجه اش خواهد بود پس چنان زندگی کنید که زیاد ناتوان نشوید زنده ماندن اسماعبل وابسته به تحمل وفداکاری زیادسارا ویونس است بدون فداکاری چیزی وجود نداردفیلم بر خلاف بسیاری از اثار ایرانی از توهم ورویا زدگی ذهن کارگردان بدور است وسعی در نمایش حقایق بی کم وکاست دارد خالی شدن شهر از سکنه وفرار مردم بیانگر این حقیقت است ادمی چیزها وداشته هایی را که تادیروز جاودانه فرض میکرده ودلبسته اهنا بوده چه اسان به باد فراموشی میسپارد /باتشکر


کلمات دیگر: