متصدی انجام نمایش
بازی گردان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بازی گردان. [ گ َ ] ( نف مرکب ) متصدی انجام نمایش. راهنمای بازیگران در هنگام نمایش و بازی.
پیشنهاد کاربران
بازی گردان: شخصی است که به انتخاب کارگردان ، مسئول کار با بازیگران است؛ به گونه ای که آنها بتوانند شخصیتها را تحلیل ، گفتگوها را حاضر ومیزانسن را درکارخود اعمال کنند. بازی گردان معمولا خود بازیگری حرفه ای ومجرب است.
کلمات دیگر: