الکتریکی
فارسی به انگلیسی
electric(al), electrcally driven
electric
فارسی به عربی
کهربائی
مترادف و متضاد
کهربایی، الکتریکی، برقی، برق دهنده
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به الکتریک مربوط به الکتریسیته . ۱ - برقی : لوازم الکتریکی. ۲ - ( اسم ) مغازه و دکان فروش لوازم برقی.
فرهنگ معین
(اِ لِ ) [ فر - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به الکتریک ، مربوط به الکتریسته . ۱ - برقی . ۲ - مغازه و دکان فروش و تعمیر لوازم برقی .
لغت نامه دهخدا
الکتریکی. [ اِ ل ِ ] ( ص نسبی ) برقی. الکتریسیته ای. منسوب به الکتریک که در تداول فارسی زبانان بمعنی برق و الکتریسیته استعمال میشود. رجوع به الکتریک و الکتریسیته شود : ماشینهای کوچک الکتریکی درهم و برهم ریخته بود. ( سایه روشن صادق هدایت ص 18 ).
فرهنگ عمید
مربوط به الکتریسیته، برقی.
پیشنهاد کاربران
" کهربایی " از کهربا به معنای رباینده کاه که در لاتین "الکترا " به همین معنا بکار رفته است.
کهربا افزار = ابزار الکتریکی یا ابزار برقی
کهربا افزار = ابزار الکتریکی یا ابزار برقی
کلمات دیگر: