کلمه جو
صفحه اصلی

حریفی

فرهنگ فارسی

بازی کردن با طرف همخوابگی کردن

لغت نامه دهخدا

حریفی. [ ح َ ] ( حامص )حریف بودن. رجوع به حریفی جستن و حریفی کردن شود.

پیشنهاد کاربران

حریفی : همدمی و مصاحبت
آفرین بر حلال زادگیت
بر حریفی و رو گشادگیت
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 533 )


کلمات دیگر: