zaurvan ؛ zurvan از این دو واژه اولی را میتوان بصورت " زا اور وان " و یا " زا اور فن " تلفظ کرد و دومی را بصورت " زور ون " و یا " زور فن " . واژه ur یا اور شهری است در سرزمین سومریان ماقبل باستان و به معنای اولیه و آغازین می باشد. za یا زا مخفف کلمه زایش در زمان فارسی . van وان یا فن دو معنی دارد؛ اولی به معنای سرچشمه و دیگری به معنای هنر یا خلاقیت و یا تکنیک. ترکیب این سه واژه به صورت " زا اور وان " میتواند به معنای " سرچشمه آغازین زایش یا آفرینش " باشد و ترکیب آنها بصورت " زا اور فن " به معنای " زایش اولین هنر " یا اولین کار. ترکیب دو واژه دوم بصورت " زور وان " و یا " زور فن " می توانند به معنای سرچشمه نیرو و یا سرچمه هنر یا کار باشند. در واژه urmazd با تلفظ اور مزد، پس وند مزد به احتمال قریب به یقین به معنای مولود یا تولد یافته است و بهمراه پیشوند ur یا اور به معنای اولین تولد یافته یا مولود آغازین. امروز هنوز اندیشمندان به این حقیقت دست نیافته اند که مفاهیم بیزمانی و بیمکانی مترادف و هم معنای عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه همزاد های دوقلوی زمانمکان که بهمراه همدیگر نوسانگر های بنیادی هشت قطبی یا هشت بعدی را تشکیل می دهند. ذرات و امواج نور و انرژی و جرم قالب هایی پایدار اند که در اولین لحظات وقوع مه بانگ و انبساط کیهانی حدود هشت تا ده در صد از پودر ظریف و نرم نوسانگر ها در آنها ریخته شده و محبوس گردیده اند و بقیه آنها که قالب ریزی نشده اند، انرژی و ماده تاریک را تشکیل داده اند. لذا انرژی و نور از اصالت اولیه برخوردار نیستند بلکه ثانویه. درست همانطوریکه بیزمانی و بیمکانی از صفات خداوند محسوب می شوند، زمان و مکان هم صفات خداوند می باشند و هرکدام نیمی از واقعیت عینی هستند. به این معنا که خداوند همین حالا و همین جا در عین واحد هم به صورت واقعیت عینی به ظهور رسیده است که توسط حواس پنجگانه قابل دریافت و درک می باشد و هم به صورت واقعیت محض و غیبی حضور دارد و به تنهایی از راه حواس پنجگانه غیر قابل دریافت و درک می باشد و درک این بخش از هستی و وجود خداوند نیازمند قوای ادراکی فهم و عقل پخته و بیدار و هوشیار و آگاه می باشد. یک لایه ژرف تر زیر تار و پود ظریف و نرم ذرات هشت بعدی نوسانگر های زمانمکان و بیزمانی بیمکانی عنصر عشق نهفته است که هویت آن نه تنها میل و گرایش بلکه مایه و یا عنصر ساختاری هم هست. به این معنا که ساختار جسمانی خداوند از عنصر عشق می باشد و این عشق پس از نزول در قدم اول به ذرات چهار بعدی زمانمکان و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی و در قدم دوم در ذرات زیر اتمی و انرژی قالب ریزی شده است که از ترکیب آنها بعدا در طول تکامل کیهان و طبیعت حیات ایجاد شده است. یک لایه ژرفتر زیر مایه یا عنصر عشق ، دانش و قدرت و آگاهی و فهم و عقل و احساسات و افکار و خیالات و اوهامات مطلق و بیکران خداوند نهفته است. واژه سانسکریت دهر به معنای زمان نمی باشد بلکه به معنای طول عمر. طول عمر موجودات زنده و نظام های غیر زنده دهر های جزئی اند و طول عمر کیهان و کیهان ها دهر های کلی و طول عمر خود خداوند که در برگیرنده کلیه دهر های جزئی و کلی است، دهر مطلق و بیکران می باشد که نه آغاز دارد و نه پایان. دهر ها یا طول عمر ها خواه دهر های جزئی و خواه کلی کیهانی توسط زمان نسبی انشتاین رقم زده نمی شوند بلکه توسط لحظات ازل و ابد که طول هر کدام از آنها برابر با طول لحظه حال می باشد و آن برابر است با 10 بتوان منهای 43 ثانیه که در علم فیزیک به زمان پلانک معروف است. این دو لحظه بسیار کوتاه نیروی محرکه کل هستی بیکران می باشند و اگر وجود نداشته باشند، هستی و وجود از حرکت باز خواهند ایستاد. لذا این دو لحظه تجلی قدرت بیکران خداوند اند که محتوای کلیه جهان های نزولی و صعودی را بطور همسان و همزمان و خستگی ناپذیر لحظه به لحظه به سوی آینده و حالت بهشتی معاد حرکت می دهد و هیچ چیزی را در زمان ماضی یا گذشته پشت سر خود باقی نمی گذارد و هیچ چیزی هم نمی تواند از لحظه حال سبقت بگیرد و زود تر از بقیه قدم در زمان مستقبل یا آینده بگذارد. حرکت نزولی و صعودی هستی های محدود و متناهی در چهار چوب و مرز و محیط های ثابت و پایدار جهان های موازی و بیشمار، بطور آنالوگ یا پیوسته صورت نمیگیرد بلکه بطور دیجیتال یا منقطع یعنی منزل به منزل ؛ وادی به وادی ؛ شهر عشق پس از شهر عشق و یا ایستگاه بعد از ایستگاه . روند طی این منازل بیشمار ازطریق وقوع مه بانگ های متوالی و بیشمار بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط هستی و وجود به وقوع می پیوندند. تعداد منازل 7 عدد می باشند. اما چرخه یا دوره هفت پله ای آنها که همیشه در قدم 8 ام در سطحی برتر و کمال یافته تر از سطح قبلی به ظهور می رسند، از دیدگاه محدود انسانی بیشمار اند. کلیه افراد انسانی به هنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ به خواب ژرف فرو می روند و بطور همزمان در عالم روئیا بیدار میگردند و به اعضای خانواده 10 عضویی خویش می پیوندند و در بین کلیه پیشینیان و آیندگان خود به زندگی مشغول می شوند و آن حیات در سطح کمال ایده آل بهشتی خواهد بود و مملو از صلح و صفا و سلامتی و لذت و شادمانی و سعادت و خوشبختی ، بدون اینکه یک لحظه پیر و یا ضعیف و بیمار شوند. برای هر فرد انسانی آن حیات تا زمانی ادامه خواهد یافت که در قدم هشتم نوبت خوابیدن در عالم روئیا و بیداری در منزل واقعی و عینی دنیوی فرا رسد. بیایید تا " افسانه نوین آفرینش" را جایگزین افسانه های باستان و ماقبل باستان نماییم. ما ایرانیان که از قدیم و ندیم به افسانه سازی علاقه مند بوده ایم. در زندگی های بعدی بطور کامل با افسانه های قدیمی آشنا خواهیم شد.