کلمه جو
صفحه اصلی

افتاده حال

مترادف و متضاد

unassertive (صفت)
کمرو، محجوب، افتاده حال

فرهنگ فارسی

متواضع فروتن ساکت

لغت نامه دهخدا

افتاده حال. [ اُ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) متواضع. فروتن. ساکت. آرام. و رجوع به افتاده حالی شود.


کلمات دیگر: