کلمه جو
صفحه اصلی

اساییدن

فرهنگ فارسی

( آساییدن ) ( مصدر ) ( آسایید آساید خواهد آسایید بیاسا ( ی ) آساینده آساییده ) آسودن
آرام یافتن
آسودن: آسای یافتن، آرام گرفتن، آرمیدن، دست ازکارکشیدن وراحت کردن، بازایستادن ازحرکت

فرهنگ معین

( آساییدن ) (دَ ) (مص ل . ) آسودن .

لغت نامه دهخدا

( آساییدن ) آساییدن. [ دَ ] ( مص ) آرام یافتن. بازایستادن از کار.

( آسائیدن ) آسائیدن. [ دَ ] ( مص ) رجوع به آساییدن شود.

فرهنگ عمید

( آساییدن ) "

پیشنهاد کاربران

استراحت کردن ( آ )

تسکین یافتن


کلمات دیگر: