کلمه جو
صفحه اصلی

مسابقه


مترادف مسابقه : آزمایش، آزمون، امتحان، کنکور، پیشی، تاخت، رقابت، سبقت، هم چشمی، پیشی گرفتن، پیش افتادن، سبقت گرفتن، تاختن، جنگیدن

برابر پارسی : پیشی، آورد، زورآزمایی، همتازی، پیکار، هم آوردی، هماوری

فارسی به انگلیسی

competition


bout, competition, contention, contest, match, race, sport, wrestle, duel, event, gammy, gymkhana, meet

bout, competition, contention, contest, duel, event, gammy, gymkhana, match , meet, race, sport, wrestle


فارسی به عربی

بطولة , جنس , لعبة , مباراة , مسابقة , مطاردة , منافسة

عربی به فارسی

مباحثه وجدل کردن , اعتراض داشتن بر , ستيزه کردن , مشاجره , مسابقه , رقابت , دعوا


مترادف و متضاد

پیشی گرفتن، پیش افتادن، سبقت گرفتن


تاختن


جنگیدن


آزمایش، آزمون، امتحان، کنکور


پیشی، تاخت، رقابت، سبقت، هم‌چشمی


match (اسم)
تطابق، تطبیق، حریف، جفت، نظیر، همسر، لنگه، مسابقه، همتا، ازدواج، کبریت، چوب کبریت، حریف کسی بودن، زور ازمایی

game (اسم)
بازی، سرگرمی، شوخی، شکار، مسابقه، جانور شکاری، یک دور بازی، مسابقه های ورزشی

contest (اسم)
ستیز، مشاجره، دعوا، رقابت، مسابقه

race (اسم)
گردش، دور، تبار، طبقه، نژاد، دوران، طایفه، مسابقه، نسل، قوم

competition (اسم)
هم اوری، رقابت، مسابقه، سبقت جویی، هم چشمی، تفاضل

emulation (اسم)
تقلید، مسابقه، هم چشمی، پژهان

tourney (اسم)
مسابقه

racing (اسم)
رقابت، مسابقه

tournament (اسم)
مسابقه، مسابقات قهرمانی، تشکیل مسابقات

۱. آزمایش، آزمون، امتحان، کنکور
۲. پیشی، تاخت، رقابت، سبقت، همچشمی
۳. پیشی گرفتن، پیش افتادن، سبقت گرفتن
۴. تاختن
۵. جنگیدن


فرهنگ فارسی

بریکدیگرپیشی گرفتن دردویدن یاتاختن یانبردکردن
۱ - ( مصدر ) پیشی گرفتن بر یکدیگر در دویدن تاختن جنگیدن و غیره . ۲ - ( اسم ) پیشی سبقت . توضیح مسابقه انواع مختلف دارد : مسابق. اتومبیل رانی مسابق. بکس مسابق. دو مسابق. دوچرخه سواری مسابق. قایق رانی مسابق. کشتی جمع : مسابقات .
مسابقه دادن

بازی یا رقابت رسمی بین دست‌کم دو ورزشکار یا دو تیم


فرهنگ معین

(مُ بَ قَ یا قِ ) [ ع . مسابقة ] (مص ل . ) بر یکدیگر پیشی گرفتن .

لغت نامه دهخدا

مسابقه. [ م ُ ب َ ق َ ] ( ع اِمص ، اِ ) مسابقة. مسابقت. رجوع به مسابقة شود. مسابقه امروز مواضیع عامتر یافته است و در انواع ورزشها و دعوی بردن ها به کار رود.
- مسابقه دادن ؛ سبقت گرفتن. پیشی گرفتن.
- || قرار سبقت گیری دادن با کسی یا کسانی در انواع ورزشهای جسمی و فکری.
|| در اصطلاح عرفان ، عنایت ازلیت است. ( فرهنگ مصطلحات عرفا ). || در اصطلاح حقوقی ، اعم از مراهنه است ، چه در مسابقه ممکن است برد و باخت باشد و ممکن است نباشد، و همچنین است مغالبة که به معنی مسابقه استعمال می شود. ( فرهنگ حقوقی ).

مسابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) مسابقه . سباق . با کسی پیش گرفتن در دویدن یا در تاختن و نبرد کردن در آن . (منتهی الارب ). پیشی گرفتن بر کسی در سباق . (اقرب الموارد). با کسی پیشی گرفتن در دویدن یا در تاختن . (المصادرزوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). پیشی گرفتن با کسی در دویدن و تاختن و با یکدیگر تیر انداختن . (مجمل اللغة). پیشی جستن بر یکدیگر. مناهزة. همرانی . اسبدوانی . راجع به مسابقه و اسبدوانی در اسلام و تاریخچه ٔآن ، رجوع به تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 5 ص 157 شود.


فرهنگ عمید

عمل چند تن یا چند گروه برای پیشی گرفتن بر یکدیگر در ورزش یا فعالیت دیگر.

دانشنامه عمومی

مسابقه (فیلم ۲۰۰۲). مسابقه (فرانسوی: Le Raid) فیلمی است که در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.
سامانتا برگر
پاتریس لودو

براوَرکی


فرهنگ فارسی ساره

هماورد، پیکار


فرهنگستان زبان و ادب

{match} [ورزش] بازی یا رقابت رسمی بین دست کم دو ورزشکار یا دو تیم

واژه نامه بختیاریکا

زور بیشی

پیشنهاد کاربران

race

Competition


تاخت آزمایی

مسابقه ( Match ) : [اصطلاح بدمینتون]رویاروی بین دو طرف که هر یک شامل یک یا دو بازیکن باشد.

آورد، پیکار

Match

کورس. . . . .


کلمات دیگر: