کلمه جو
صفحه اصلی

تلفظ


مترادف تلفظ : ادا، بیان، تقریر، گویش، ادا کردن، سخن گفتن

برابر پارسی : گویش، بزبان آوردن، بازگویی، واگویش

فارسی به انگلیسی

pron, pronunciation

pronunciation


فارسی به عربی

ترنیم , تلفظ , لهجة

عربی به فارسی

تلفظ , بيان , اداي سخن , طرز تلفظ , سخن


مترادف و متضاد

۱. ادا، بیان، تقریر
۲. گویش
۳. ادا کردن، سخن گفتن


accent (اسم)
لهجه، تاکید، تلفظ، تشدید، مد، تکیهء صدا، علامت تکیهء صدا، طرز قرائت، قوت، صدا یا اهنگ اکسان، ضربه

intonation (اسم)
لهجه، تلفظ، طرز قرائت، اهنگ، زیر و بمی صدا، تکیه صدا، بیان با الحان

pronunciation (اسم)
تلفظ، بیان، ادای سخن، طرز تلفظ

articulation (اسم)
تلفظ، مفصل، بند، مفصل بندی، طرز گفتار، تلفظ شمرده، بند جنبنده، مفصل متحرک

ادا، بیان، تقریر


گویش


ادا کردن، سخن گفتن


فرهنگ فارسی

سخن گفتن، بیان کردن، اداکردن لفظ
۱ - ( مصدر )ادا کردن لفظ بر زبان آوردن کلمه . ۲ - سخن گفتن . ۳ - ( اسم ) ادای لفظ . ۴ - سخن گویی . جمع : تلفظات .

فرهنگ معین

(تَ لَ فُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - بر زبان آوردن کلمه . ۲ - سخن گفتن .

لغت نامه دهخدا

تلفظ. [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] ( ع مص ) سخن گفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تکلم و بیان و ادای حروف شمرده بطور وضوح. ( ناظم الاطباء ). || از دهان انداختن چیزی . ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

سخن گفتن، بیان کردن، ادا کردن لفظ.

دانشنامه عمومی

فارسی سره:فراگویی منبع:فرهنگ نامه پارسی آریا


بیان کردن


تلفظ از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد. اختلال گفتاری نیز می تواند در نحوه تلفظ واژه ها تغییر ایجاد کند.
گویش
لهجه
برای شناخت نحوه تلفظ واژه ها و تفاوت های آن ها زبان شناسی شاخه ای بنام آواشناسی دارد. آواشناسی به مطالعه خصوصیات آواهای یک زبان می پردازذ با این حال از آن جا که واج کوچکترین واحد زبانی ست که در معنی یک واژه تفاوت ایجاد می کند برای مطالعه پدیده تلفظ به واج شناسی رجوع می شود. تلفظ در واج شناسی دامنه ای از تفاوت های آوایی در بیان یک واژه است که تغییر معنایی ایجاد نکند.

پیشنهاد کاربران

دکتر کزازی واژه ی " گفت" را در نوشته های خود به جای واژه ی " تلفظ" بکار برده است.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 305. )

آوایش: تلفظ /آواییدن: تلفظ کردن

گویش، آوایش ، بر زبان آواری ، به زبان اوری

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
مَرپَت marpat ( اوستایی: مَروَتو )
مَرَیو marayu ( اوستایی: مَرَئو )
ویوچا vyuchã ( اوستایی: وَئُچا )
وَخشیا vaxshyã ( اوستایی )
اوچار uchãr ( سنسکریت )

گویش ، آوایش ، به زبان آوری ، بر زبان آواری

روش گویه

تَلَفُّظ
این واژه از ریشهء پارسی لَف با پسوند - ز و بر پایهء کالبُد تَفَعُّل ساخته شده که همان لَب پارسی است که واکهء ب به ف آلیده ( تبدیل ) شده است.
بُنابَراین لَفظ، تَلَفُظ، اَلفاظ. . . چهره های اَرَبی شدهء لَب و لَف و لَبز و لَفز هستند.
به خوبی می توان دریافت که تلفظ کردن به مینهء بر/به لَب آوردن یا با لب گفتن است.
میتوان از واژهء لَفز ، کارواژهء لَفزیدن را ساخت:
لَفزیدن، لَفزاندن
و واژه های برساخته ای را بر پایهء دستور واژه سازی پارسی پدید آورد :
لَفزه، لَفزا، لَفزَنده، لَفزِش، لَفزاک. . .

معنی تلفط یعنی کسی که لکنت زیاد دارد وبه درستی نمیتواند تلفظ کند, کسی که در هنگام سخن گفتن زبانش میگیرد اگه میشه به من رأی بدید ممنون میشم


واژآوا_ آوا

مانند: این دو واژه آوای ( تلفظ ) یکسان دارند ولی به گونه ای ناهمسان نوشته می شوند
مانند:

واگویش، آوایش
در برخی موارد: خوانش

آواییدن درخور به نظر می آید ولی واگوییدن خیر.
باز آواگوییدن بهتر است.

mujović

لهن بیان

بیان کردن چیزی برای کسی

واگویه


کلمات دیگر: