مترادف مستقبل : آتی، آتیه، آینده
متضاد مستقبل : حال، گذشته
برابر پارسی : آینده، پیشتاز، پیشواز
the future comer
(one) who goes out to meet someone
اينده , مستقبل , بعدي , بعد اينده , اتيه , اخرت
آتی، آتیه، آینده ≠ حال، گذشته
(مُ تَ بَ) [ ع . ] (اِمف .) زمان آینده .
(مُ تِ بِ) [ ع . ] (اِفا.) استقبال کننده ، به پیشواز رونده .
مستقبل . [ م ُ ت َ ب َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی از استقبال . آنچه بسوی آن روی آورند. (از اقرب الموارد). رجوع به استقبال شود. || زمانی که بعد از حال آید. مستقبِل . (المنجد). || در اصطلاح مصوران ، تمام رخ . تصویر دوچشمی . تصویر که دو چشم و هر دو رخساره دارد در مقابل نیمرخ که به اصطلاح مصوران تصویر یک چشمی را گویند. (غیاث ) (آنندراج ).
منوچهری .
مولوی (مثنوی ).
مولوی (مثنوی ).
آینده؛ زمان آینده.
۱. استقبالکننده؛ پیشوازرونده؛ پیشآینده.
۲. (اسم) [قدیمی] زمان آینده.