تندخویی. [ ت ُ ] ( حامص مرکب ) تیزمزاجی و سرکشی و درشتی. ( ناظم الاطباء ) :
نبینی عیب خود در تندخویی
بدینسان عیب من تا چند گویی ؟
نظامی.
عجب ناید ز خوبان تندخویی
چنان کز مهر گردون کینه جویی.
نظامی.
با اینهمه جور و تندخویی
نازت بکشم که خوبرویی.
سعدی ( گلستان ).
اگرچه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گربسازد با غمینی ؟
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 342 ).
رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن و تندخو شود.