کلمه جو
صفحه اصلی

بالادستی

فارسی به انگلیسی

upper hand

فرهنگ فارسی

تکالیف نهفته
عمل بالا دست

لغت نامه دهخدا

بالادستی. [ دَ ] ( حامص مرکب ) عمل بالادست. برتری. غلبه. چیرگی. || ( ص نسبی ) که بجانب علیاست. که سوی علیا قرار دارد. مقابل پایین دستی. که فوق جای دارد.

بالادستی. [ دَ ] ( اِ مرکب ) تکالیف نهفته و پنهان. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً تداول عامه است ، چه جای دیگر دیده نشد.

بالادستی . [ دَ ] (اِ مرکب ) تکالیف نهفته و پنهان . (ناظم الاطباء). ظاهراً تداول عامه است ، چه جای دیگر دیده نشد.


بالادستی . [ دَ ] (حامص مرکب ) عمل بالادست . برتری . غلبه . چیرگی . || (ص نسبی ) که بجانب علیاست . که سوی علیا قرار دارد. مقابل پایین دستی . که فوق جای دارد.


پیشنهاد کاربران

اسناد بالادستی : Upstream documents

بالادستی: چیرگی، تسلط.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۶٠ ) .


کلمات دیگر: