کلمه جو
صفحه اصلی

بلوا


مترادف بلوا : آشوب، ازدحام، اغتشاش، غوغا، ناامنی، فتنه، هرج ومرج، هنگامه، سختی، مشقت، گرفتاری، آزمایش، آزمودن

متضاد بلوا : آرامش، امنیت

برابر پارسی : شورش، آشوب، غوغا، هنگامه

فارسی به انگلیسی

agitation, disorder, putsch, riot, trouble, unrest, disturbance, ruction

riot, disturbance


agitation, disorder, putsch, riot, trouble, unrest


فارسی به عربی

اضطرابات , انتفاضة , شجار

مترادف و متضاد

uproar (اسم)
غوغا، داد و بیداد، همهمه، غریو، بلوا، شورش، هنگامه

riot (اسم)
غوغا، اشوب، داد و بیداد، یاغیگری، فتنه، بلوا، طغیان، شورش

fracas (اسم)
زد و خورد، قیل و قال، بلوا

uprising (اسم)
خیز، بلوا، برخاستگی، طغیان، شورش، قیام، بر خیزش

آشوب، ازدحام، اغتشاش، غوغا، ناامنی، فتنه، هرج‌ومرج، هنگامه ≠ آرامش، امنیت


سختی، مشقت


گرفتاری


آزمایش، آزمودن


۱. آشوب، ازدحام، اغتشاش، غوغا، ناامنی، فتنه، هرجومرج، هنگامه
۲. سختی، مشقت
۳. گرفتاری
۴. آزمایش، آزمودن ≠ آرامش، امنیت


فرهنگ فارسی

مصیبت، سختی، آشوب وغوغا
( اسم ) ۱ - شورش غوغا هنگامه ازدحام . ۲ - عدم انقیاد سرکشی .
در لهج. خراسانیان امروز بالوای. قدماست یعنی پرستو .

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . بلوی ] ( اِ. ) ۱ - شورش ، آشوب . ۲ - سرکشی .

لغت نامه دهخدا

بلوا. [ ب َل ْ ] ( از ع ، اِ ) بلوی. زحمت. ( غیاث اللغات ). مشقت :
نزد عاشق درد و غم حلوا بود
لیک حلوا بر خسان بلوا بود.
مولوی.
|| شورش. غوغا. هنگامه. ازدحام. || عدم انقیاد. سرکشی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بلوی شود.

بلوا. [ ب ُل ْ ] ( اِ ) در لهجه خراسانیان امروز، بالوایه قدما است یعنی پرستو. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

بلوا. [ ب َل ْ ] (از ع ، اِ) بلوی . زحمت . (غیاث اللغات ). مشقت :
نزد عاشق درد و غم حلوا بود
لیک حلوا بر خسان بلوا بود.

مولوی .


|| شورش . غوغا. هنگامه . ازدحام . || عدم انقیاد. سرکشی . (ناظم الاطباء). و رجوع به بلوی شود.

بلوا. [ ب ُل ْ ] (اِ) در لهجه ٔ خراسانیان امروز، بالوایه ٔ قدما است یعنی پرستو. (یادداشت مرحوم دهخدا).


فرهنگ عمید

۱. = بلیه
۲. سختی.
۳. آشوب، غوغا.

دانشنامه عمومی

بلوآ. بلوآ (به فرانسوی: Blois) شهری در شهرستان لوآر-ا-شر (Loir-et-Cher) در ناحیه سانتر (فرانسه) (Centre) با جمعیت ۴۸٬۴۸۷ نفر در کشور فرانسه واقع شده است.
فرانسه
فهرست شهرهای فرانسه
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)

دانشنامه آزاد فارسی

بلوآ. بِلوآ (Blois)
کاخ شامبور در بِلوآ
مرکز اداری ولایت لوآر ـ اِ ـ شِر در مرکز فرانسه، کنار رود لوآر، به فاصلۀ ۵۵کیلومتری جنوب غربی اورلئان. جمعیت آن ۵۱,۵۰۰ نفر است (۱۹۹۰). اسقف نشین و دارای قلعه ا ی تاریخی است. صنایع آن عبارت اند از تولید ظروف چینی، جواهرات، کفش، و شکلات. در این ولایت تجارت شراب، الوار، و غله رواج بسیار دارد و مرکز مهم جهانگردی در درّۀ لوآر است. بلوآ در قرن ۶م بنا شد؛ تا قرون وسطا کنت های بلوآ از قدرت مندترین اشراف فئودال فرانسه بودند. در قرن ۱۴م، بلوآ مقرّ لوئی، دوک اورلئان، پدربزرگ لوئی دوازدهم، شد. در ۱۴۹۸م به فرانسه واگذار شد و در قرن ۱۶، بسیاری آن را پایتخت دوم فرانسه می دانستند. قلعۀ اولیه شهر در قرن ۱۳م ساخته شد، اما در قرن ۱۶ فرانسوای اول آن را به شیوۀ رنسانس بازسازی کرد. بعدها، بناهایی به سبک گوتیک و باروک به آن افزوده و به یکی از بزرگ ترین بناهای فرانسه تبدیل شد. از قرن ۱۵ تا ۱۷ اقامتگاه سلطنتی، محل تولد دوک شارل بلوا، و لوئی دوازدهم (۱۴۶۲م)، همچنین محل قتل دوک سوم گیز (۱۵۸۸) بود؛ کاترین دو مدیسی (مدیچی)، ملکۀ فرانسه، نیز در ۱۵۸۹ در این شهر درگذشت؛ شهر مزبور محل حبس ماری دو مدیسیتوسط پسرش، لوئی سیزدهم بود که پس از دو سال سرانجام از آن جا گریخت. گرچه بسیاری از بناهای قدیمی شهر در جنگ جهانی دوم نابود شدند، برخی از ساختمان های گوتیک و رنسانس باقی مانده اند. کلیسای سن نیکلا، که در گذشته صومعه بوده، نمونۀ بارزی از معماریِ قرن ۱۲م است.

پیشنهاد کاربران

شورش، همهمه

بدبختی
سختی
ادبار

هوالعلیم

بلوا : آشوب ؛ فتنه ؛ جنجال ؛ هنگامه ؛ هیاهو ؛ غوغا. . .


کلمات دیگر: