کلمه جو
صفحه اصلی

ته تغاری

فارسی به انگلیسی

last-born

فرهنگ فارسی

آنچه در ته تغار ماندازماست و غیره

لغت نامه دهخدا

ته تغاری. [ ت َه ْ ت َ ] ( ص نسبی مرکب ، اِ مرکب ) آنچه در ته تغارماند از ماست و غیره. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || به مزاح ، فرزند بازپسین زن که پس از آن نزاید. بچه آخرین زنی. فرزند واپسین. عجزه. زکرمه. ابن هرمة. ابن عجزة. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

آخرین فرزند خانواده.

واژه نامه بختیاریکا

دیندا زا

پیشنهاد کاربران

برای پارسی نویسی میتوانیم واژه ی پیرزاد را به کار ببریم. ( لری، لرستان از پیرزاد استفاده میکنند )

در گفتار لری از واژه دِمازا هم استفاده می کنند.
دِما= ته، آخر

● تَه تَغاری: آخرین فرزند و کودک در بین چند فرزند دیگر - یعنی سه یا بیشتر - را چه دختر چه پسر ته تغاری می نامند؛ مثلاً اگر در یک خانواده سه یا چهار یا بیشتر کودک باشد، کوچکترین کودک –یعنی از نظر سنّی - ته تغاری نامیده می شود. واژه ی تَه تَغاری از دو واژه ی تَه به معنای کف و سطح داخلی چیری یا ظرفی و تَغار به معنای ظرف سفالی برای نگه داشتن ماست و پسوند ی برای ساختن اسم.

فرزند آخر یا
یا چیزی که آخرش هست


به بچه کوچک خانواده می گویند

ته تغاری یعنی آخرین فرزند در خانواده

اصطلاح ته تغاری برای فرزند آخر بی احترامی به مادر است با توجه به معنی تغار برای مادر اصطلاح قشنگی نیست باید جامعه به معنی بعضی از کلمات توجه بیشتری شود


کلمات دیگر: