بی اندیشه درامری داخل شدن، نیندیشیده بکاری پرداختن، خودرابسختی ومشقت انداختن ، خوارشمردن کسی را
۱ - ( مصدر ) در آمدن بی اندیشه در امری داخل شدن . ۲ - خود را بسختی در افکندن خویشتن را بمشقت انداختن بسختی در افتادن : اقتحام معارک . جمع : اقتحامات .
۱ - ( مصدر ) در آمدن بی اندیشه در امری داخل شدن . ۲ - خود را بسختی در افکندن خویشتن را بمشقت انداختن بسختی در افتادن : اقتحام معارک . جمع : اقتحامات .