کلمه جو
صفحه اصلی

دمرو

فارسی به انگلیسی

flat, inverse, prone, prostrate

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که دمر دراز کشیده : [[ بچه دمروست ]] .
قسمی از آلات طرب .

لغت نامه دهخدا

دمرو. [ دَ م َ ] (اِ) قسمی از آلات طرب . نوعی طنبور شبیه به دیگدان و این طنبوری بسیار قدیم است و از نام وصفی آن پیداست که نامی فارسی است . (یادداشت مؤلف ).


دمرو. [ دَ م َ ] ( ص ، ق ) در اصطلاح عامیانه ، دمر. نگون. منکب. به روی افتاده. بر روی خفته. مقابل ستان. ( یادداشت مؤلف ). مقابل طاقباز. به روی افتاده و پیشانی بر زمین نهاده و دمر خوابیده. ضد ستان خوابیده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دمر شود. || حالت وارون بر زمین نهادگی ظرفی یا کتابی و امثال آن ، چنانکه لب کاسه یا جام یا پیاله ای را بر زمین نهند به جای ته و پایه آن. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به دمر شود.

دمرو. [ دَ م َ ] ( اِ ) قسمی از آلات طرب. نوعی طنبور شبیه به دیگدان و این طنبوری بسیار قدیم است و از نام وصفی آن پیداست که نامی فارسی است. ( یادداشت مؤلف ).

دمرو. [ دَ م َ ] (ص ، ق ) در اصطلاح عامیانه ، دمر. نگون . منکب . به روی افتاده . بر روی خفته . مقابل ستان . (یادداشت مؤلف ). مقابل طاقباز. به روی افتاده و پیشانی بر زمین نهاده و دمر خوابیده . ضد ستان خوابیده . (ناظم الاطباء). رجوع به دمر شود. || حالت وارون بر زمین نهادگی ظرفی یا کتابی و امثال آن ، چنانکه لب کاسه یا جام یا پیاله ای را بر زمین نهند به جای ته و پایه ٔ آن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دمر شود.


دانشنامه عمومی

حالت به روی افتاده و پیشانی بر زمین نهاده را اصطلاحاً دَمَر یا دَمَرو می گویند. اصل این واژه «دیم به رو» است که دیم در فارسی به معنای صورت است.
دست ها بر روی جادستی های طرفین قرار می گیرند.
سر به یک طرف چرخانده شده و با یک پد از گونه و گوش بیمار محافظت می شود.
در این پوزیشن برای جلوگیری از آسیب رسیدن به چشم ها، به آن ها پماد مخصوصی مالیده می شود.
قرارگیری دمرو (به انگلیسی: Prone position)متداول ترین وضعیت در اعمال جراحی ستون مهره و نخاع می باشد.نخست بیمار در وضعیت طاق باز بیهوش گردیده و سپس توسط تیم جراحی به حالت صاف بر روی شکم یرگردانده می شود.
گونه، قسمت جلویی دنده ها، خارایلیاک پیشین، کشکک و انگشتان پا که می توان با قرار دادن یک بالش در زیر پا از انگشتان محافظت نمود.
لامینکتومی، رگ های واریسی، عمل های جراحی پشت قفسهٔ سینه و سینوس پایلونیدال.

گویش مازنی

/dameroo/ کسی که با صورت روی زمین افتاده یا خوابیده باشد & اسهالی

کسی که با صورت روی زمین افتاده یا خوابیده باشد


اسهالی


پیشنهاد کاربران

به رو خوابیده، خوابیدن شیطانی، برعکس خوابیده.

درگویش تاتی دَمَرِو ( damarav ) به دور دهان گفته میشود.

دُمرُو.
برساخته بر اساس واژه "پِیرو" برای اشاره به کسی که کورکورانه از اندیشه ایی/شخصی/گروهی می پِیرَوَد

به رو درافتادن ؛ دمرشدن. ( یادداشت بخط مؤلف ) .


کلمات دیگر: