مترادف تنبه : آگاهی، بیداری، هوشیاری ، بیدار شدن، هشیار شدن، آگاه شدن
متضاد تنبه : غفلت، غافل شدن، غفلت ورزیدن
being roused, [fig.] notice, admonition
example
آگاهی، بیداری، هوشیاری ≠ غفلت
۱. آگاهی، بیداری، هوشیاری ≠ غفلت
۲. بیدار شدن، هشیار شدن، آگاه شدن ≠ غافل شدن، غفلت ورزیدن
(تَ نَ بُّ) [ ع . ] (مص ل .) بیدار شدن ، هوشیار شدن .
(تَ بَ) (اِ.) چوب پشت در، کلون .
تنبه . [ ت َ ن َب ْ ب ُه ] (ع مص ) بیدار شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). بیدار و هوشیار شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیدار شدن از خواب . (از اقرب الموارد). || آگاه شدن بر امری . (از اقرب الموارد) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). و در الاساس : تنبهت علی الامر تفطنت له ُ. (اقرب الموارد).
ناصرخسرو.
امیرخسرو (از فرهنگ رشیدی ).
کلون در؛ چوب پشت در.
۱. هوشیار شدن؛ به خود آمدن.
۲. [قدیمی] بیدار شدن.
۳. آگاهی؛ هوشیاری.