کلمه جو
صفحه اصلی

میرده

فرهنگ فارسی

دهستان در باختر و جنوب باختری بخش مرکزی شهرستان سقز واقع شده است . محصول عمدهاش غلات حبوبات لبنیات و توتون است . این دهستان ۴۶ ده دارد و سکنه آن ۱۱٠٠٠ تن میباشد . فرقه ای مذهبی در پاکستان که مورد طعن و انکار بعضی مسلمانان قرار گرفته اند .
( صفت و اسم ) ۱ - رئیس ده تن ده باشی . ۲ - رئیس گرزبرداران .
دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز

لغت نامه دهخدا

میرده . [ دَه ْ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح نظامی ) رئیس ده نفر و دهباشی . (ناظم الاطباء). فرمانده ده نفر از سپاه . (از یادداشت مؤلف ). سردار ده کس . (از آنندراج ). || رئیس گرزبرداران . (ناظم الاطباء). || در هندوستان بر سردار قاصدان و چوبداران اطلاق کنند. (از آنندراج ).


میرده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 7هزارگزی شمال آمل با 150 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هراز و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


میرده . [ رَ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 31هزارگزی جنوب باختری سقز با 350 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


میرده. [ دَه ْ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح نظامی ) رئیس ده نفر و دهباشی. ( ناظم الاطباء ). فرمانده ده نفر از سپاه. ( از یادداشت مؤلف ). سردار ده کس. ( از آنندراج ). || رئیس گرزبرداران. ( ناظم الاطباء ). || در هندوستان بر سردار قاصدان و چوبداران اطلاق کنند. ( از آنندراج ).

میرده. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 7هزارگزی شمال آمل با 150 تن سکنه. آب آن از رودخانه هراز و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

میرده. [ رَ دِه ْ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش مرکزی شهرستان سقز است و چون ساکنان دهستان از طایفه گَورْک هستند لذا دهستان گَورْک نیز نامیده می شود. میرده محدود است از شمال به بخش بوکان و از جنوب و باختر به بخش بانه و از خاور به دهستان سرشیو و فیض اﷲبیگی و خود در باختر و جنوب باختری بخش مرکزی شهرستان سقز واقع شده است. آب قراء دهستان عموماً از چشمه و زهاب دره هایی که رودخانه سقز را تشکیل می دهند تأمین می شود. کوههای مهم آن : گردنه خان و باباحسین و کوه دوسر واستاد مصطفی ، و رودخانه مهم آن رودخانه سقز است که از کنار شهر می گذرد و به رودخانه زرینه رود می ریزد. راه شوسه سقز - بانه تقریباً از وسط دهستان می گذرد. محصول عمده آن غلات و حبوب و لبنیات و توتون است.این دهستان از 46 آبادی و 11 هزار سکنه تشکیل شده ودیه های مهم آن عبارتند از: یازی بلاغ. آق کند. کوندلان. تموغه. بوبکتان. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

میرده. [ رَ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 31هزارگزی جنوب باختری سقز با 350 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

میرده . [ رَ دِه ْ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش مرکزی شهرستان سقز است و چون ساکنان دهستان از طایفه ٔ گَورْک هستند لذا دهستان گَورْک نیز نامیده می شود. میرده محدود است از شمال به بخش بوکان و از جنوب و باختر به بخش بانه و از خاور به دهستان سرشیو و فیض اﷲبیگی و خود در باختر و جنوب باختری بخش مرکزی شهرستان سقز واقع شده است . آب قراء دهستان عموماً از چشمه و زهاب دره هایی که رودخانه ٔ سقز را تشکیل می دهند تأمین می شود. کوههای مهم آن : گردنه خان و باباحسین و کوه دوسر واستاد مصطفی ، و رودخانه ٔ مهم آن رودخانه ٔ سقز است که از کنار شهر می گذرد و به رودخانه ٔ زرینه رود می ریزد. راه شوسه ٔ سقز - بانه تقریباً از وسط دهستان می گذرد. محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و لبنیات و توتون است .این دهستان از 46 آبادی و 11 هزار سکنه تشکیل شده ودیه های مهم آن عبارتند از: یازی بلاغ . آق کند. کوندلان . تموغه . بوبکتان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


دانشنامه عمومی

میرده (به کردی: میرەدێ، Mîredê) روستایی از توابع منطقه گورک سقز یا بخش مرکزی در شهرستان سقز است که در استان کردستان ایران قرار دارد.
این روستا در دهستان میرده واقع شده و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۰۵ نفر (۱۴۰ خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

در گویش تاتی به میرده به مرد گفته میشود.


کلمات دیگر: