کلمه جو
صفحه اصلی

سلاست


مترادف سلاست : روانی، نرمی ، تسلیم شدن، رام شدن، مطیع شدن، منقادشدن ، یاغ شدن

متضاد سلاست : تعقید، پیچیدگی، تقید

فارسی به انگلیسی

smoothness (of style), ease, fluency


perspicuity


فارسی به عربی

تدفق

مترادف و متضاد

expressiveness (اسم)
روشنی، سلاست

smoothness (اسم)
صافی، سلاست، همواری

clearness (اسم)
سلاست

fluency (اسم)
سلاست، روانی

اسم ≠ تسلیم‌شدن، رام‌شدن، مطیع‌شدن، منقادشدن


روانی، نرمی ≠ تعقید، پیچیدگی


۱. روانی، نرمی ≠ تعقید، پیچیدگی
۲. تسلیمشدن، رامشدن، مطیعشدن، منقادشدن ≠ تقید
۳. یاغ شدن


فرهنگ فارسی

نرم شدن، نرم خویی، رام شدن، آسانی، روانی کلمات
۱ - ( مصدر ) رام شدن مطیع شدن . ۲ - ( اسم ) نرمی آسانی . ۳ - روانی کلمات نبودن الفاظ مشکل و ثقیل در گفتار : سلاست کلام .

فرهنگ معین

(سَ سَ ) [ ع . سلاسة ] ۱ - (مص ل . )رام شدن . ۲ - (اِمص . ) نرمی . ۳ - روانی کلمات .

لغت نامه دهخدا

سلاست. [ س َ س َ ] ( ع مص ) نرم و آسان و هموار شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ). همواری و روانی و آسانی و نرمی و ملایمت و روشنی و رونق و صفا. ( از ناظم الاطباء ). سلاتة. رجوع به ذیل همین کلمه شود : و سلاست آب زلال و لطافت باد شمال. ( سندبادنامه ص 180 ). || روانی و به اصطلاح روانی کلمات بسهولت و آسانی که در آن الفاظ ثقیل نباشد. ( آنندراج ) ( غیاث ). نزد شعرا آن است که در نظم روانی بحدی بوده که در آن هیچ گرفتگی نبود از جهت لفظ. ( از کشف الظنون ). نرم و منقاد شدن باشد و شعرا شعرسلس ، شعر روان و مطبوع را خوانند و گفته اند آفت جزالت تعسف است و آفت سلاست رکاکت. ( حدائق السحر ص 87 ). عدم اغلاق و روانی کلمات که در آن الفاظ ثقیل و مشکل نباشد. ( ناظم الاطباء ). سلاسة. رجوع به این کلمه شود.

سلاسة. [ س َ س َ ] ( ع مص ) نرم خوی شدن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ). سهولت و انقیاد. ( اقرب الموارد ). نرم و آسان گردیدن. ( ناظم الاطباء ).

سلاست . [ س َ س َ ] (ع مص ) نرم و آسان و هموار شدن . (غیاث ) (آنندراج ). همواری و روانی و آسانی و نرمی و ملایمت و روشنی و رونق و صفا. (از ناظم الاطباء). سلاتة. رجوع به ذیل همین کلمه شود : و سلاست آب زلال و لطافت باد شمال . (سندبادنامه ص 180). || روانی و به اصطلاح روانی کلمات بسهولت و آسانی که در آن الفاظ ثقیل نباشد. (آنندراج ) (غیاث ). نزد شعرا آن است که در نظم روانی بحدی بوده که در آن هیچ گرفتگی نبود از جهت لفظ. (از کشف الظنون ). نرم و منقاد شدن باشد و شعرا شعرسلس ، شعر روان و مطبوع را خوانند و گفته اند آفت جزالت تعسف است و آفت سلاست رکاکت . (حدائق السحر ص 87). عدم اغلاق و روانی کلمات که در آن الفاظ ثقیل و مشکل نباشد. (ناظم الاطباء). سلاسة. رجوع به این کلمه شود.


فرهنگ عمید

۱. نرمی، آسانی.
۲. روانی کلمات که در آن الفاظ ثقیل و مشکل نباشد.
۳. [قدیمی] نرم شدن.
۴. [قدیمی] نرم خوی شدن.
۵. [قدیمی] رام شدن.

پیشنهاد کاربران

- سخنی که نرم، روان، هموار و مطبوع باشد. مترادف سخن سلیس.


کلمات دیگر: