کلمه جو
صفحه اصلی

تعطیلات


برابر پارسی : روزهای آسودگی، آسودگی، فرویش ها، کارآزادی، کاربستگی

فارسی به انگلیسی

holidays, vacations

فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع تعطیل

روز یا روزهایی که شخص شاغل کار نمی‌کند و به فراغت می‌گذراند


دانشنامه عمومی

تعطیلات به روزهایی که مردم یا گروهی از کار و پیشه مرخصی داشته و آزادند اطلاق می شود. در سالنمای همه کشورها روزهایی که بیشتر سالگرد یا زادروز بزرگان است به عنوان روزهای تعطیل نهادینه شده است.
از مهم ترین تعطیلات هر کشور می توان به جشن های آغاز سال، روز استقلال و روزهای تولد یا مرگ شخصیت های مهم اشاره کرد.

(پارسی سره، واژۀ پیشنهادی کاربران) فَرویش ها، آسودروزها.


فرهنگ فارسی ساره

فروی شها، کارآزادی، کاربستگ


فرهنگستان زبان و ادب

{holiday} [گردشگری و جهانگردی] روز یا روزهایی که شخص شاغل کار نمی کند و به فراغت می گذراند

پیشنهاد کاربران

Vacation
Holiday

روزآسود، آسودگان

a public holiday
تعطیل عمومی

an official holiday
تعطیل رسمی

to make a holiday
جشن گرفتن


کلمات دیگر: