کلمه جو
صفحه اصلی

الفی

فرهنگ فارسی

سیف الدین قلاون سلطان مصر منکو تیمور با وی محاربه کرد

لغت نامه دهخدا

الفی. [ اَ ل ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به الف. ( فرهنگ ناظم الاطباء ). || افراخته شده. بلند و راست. ( ناظم الاطباء ). || خربنده. ( یادداشت مؤلف ).

الفی. [ اَ ف َ ] ( ع عدد، ص ، اِ ) تثنیه اَلْف. دو هزار. الفین. رجوع به الفین شود :
سال سیصد سرخ می خور سال سیصد زردمی
لعل می الفین شهر والعصیر الفی سنه.
منوچهری.

الفی. [ اَ ] ( اِخ ) احمد افندی. رجوع به احمدالالفی در این لغت نامه و معجم المطبوعات شود.

الفی. [ ] ( اِخ ) سیف الدین قلاون سلطان مصر. منکو تیمور با وی محاربه کرد. رجوع به حبیب السیر چاپ سنگی تهران جزء اول از ج 3 ص 38 و همین کتاب چ خیام ج 3 ص 109 شود .

الفی . [ ] (اِخ ) سیف الدین قلاون سلطان مصر. منکو تیمور با وی محاربه کرد. رجوع به حبیب السیر چاپ سنگی تهران جزء اول از ج 3 ص 38 و همین کتاب چ خیام ج 3 ص 109 شود .


الفی . [ اَ ] (اِخ ) احمد افندی . رجوع به احمدالالفی در این لغت نامه و معجم المطبوعات شود.


الفی . [ اَ ف َ ] (ع عدد، ص ، اِ) تثنیه ٔ اَلْف . دو هزار. الفین . رجوع به الفین شود :
سال سیصد سرخ می خور سال سیصد زردمی
لعل می الفین شهر والعصیر الفی سنه .

منوچهری .



الفی . [ اَ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به الف . (فرهنگ ناظم الاطباء). || افراخته شده . بلند و راست . (ناظم الاطباء). || خربنده . (یادداشت مؤلف ).


دانشنامه عمومی

الفیء به آنچه مسلمانان از دشمنانشان بدون جنگ می گیردند فیء می گویند، در مورد آن در آیه ٔ ۷ از سوهٔ حشر آمده است که:آنچه خدا از ساکنان آن قریه‏ها عاید پیامبرش گردانید از آن خدا و از آن پیامبر و متعلق به خویشاوندان نزدیک و یتیمان و بینوایان و درراه‏ماندگان است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت‏کیفر است
از این آیه مشخص است که الفیء برای همبستگی اجتماعی مسلمانان است یعنی این اموال مخصوص ثروتمندان نیست و حق تمامی مسلمانان است.

نقل قول ها

الفی (فیلم ۱۹۶۶). الفی (به انگلیسی: Alfie) فیلمی بریتانیایی به کارگردانی لوئیس گیلبرت با بازی مایکل کین محصول سال ۱۹۶۶ است.


کلمات دیگر: