کلمه جو
صفحه اصلی

واو معدوله

دانشنامه عمومی

واو معدوله واوی ست در کتابت فارسی که نوشته می شود ولی خوانده نمی شود. مثلاً واو در کلمهٔ «خواندن» واو معدوله است؛ یعنی «خواندن» نوشته می شود ولی «خاندن» خوانده می شود. واوِ «خود» و «خویش» هم واو معدوله است. این واو را به این دلیل معدوله می خوانند که از خواندنِ آن عدول می شود.
«خو» نمایندهٔ واجی لبی ومَلازی بوده است که به صورت ترکیبی از «خ» و «و» تلفظ می شده است. این واج دیگر در فارسیِ معیار از میان رفته است، ولی هنوز در بعضی گویش های ایرانی باقی مانده است. واج «خو» را که از واج های کهن هندواروپایی است، و به تبعِ آن، شیوهٔ خاص کتابتش را «خو»، در رسم الخط های پیش از اسلام هم ردیابی می توان کرد. مثلاً املای کلمهٔ «خواب» در پهلوی کتیبه ای به صورت         ‏ (hwab) است که دقیقاً متناظر با املای امروزینِ کلمه است.
از همان آغاز تکوین زبان فارسی دری، میان واو معدوله و واو عادی تفاوت می گذاشتند. شمس قیس رازی در کتاب المعجم این واو را به «واوِ اِشمام ضمه» بازخوانده است و در توضیح نام گذاری گفته است: «گویی حرکت ماقبل این واوات فتحه بوده است و به سبب واو، آن را بویی از ضمه داده اند و به سبب آن که ملفوظ ، از تقطیع ساقط دارند.»
در فارسیِ امروز، اگر پس از واو معدوله، «الف» یا «ی» نباشد، حرکت «خ» ضمه است، چنان که «خودپرست» به صورت «خُذپَرَست» خوانده می شود. ولی در بسیاری از لهجه ها حرکت «خ» فتحه است و در شعر هم فتحه باید خوانده شود. مثلاً در این بیتِ سعدی:

پیشنهاد کاربران

بنام خدا
با سلام، حرف واو در عربی و فارسی که در برخی لغات نوشته ولی تلفظ نمیشود وبه عبارتی عدول میکند به نام واو معدوله نامیده شده است مثال
خواهر که واو تلفظ نمیشود. خویشتن ، خواندن، خوابیدن و قس علیهذا. با تشکر


کلمات دیگر: