کلمه جو
صفحه اصلی

لرزانی

فارسی به انگلیسی

tremulousness, unsteadiness

لغت نامه دهخدا

لرزانی. [ ل َ ] ( حامص ) عمل لرزان. حالت و چگونگی لرزان. در حالت لرز و لرزیدن. لرزندگی :
بزرگ امید خردامید گشته
به لرزانی چو برگ بید گشته.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

طایفه لرزانی ( لرزنی. لراوزونی )
این طایفه جز ایل بختیاروند *بهداروند *
ساکن در مسجدسلیمان. شوشتر.
جنت مکان. ایذه
این طایفه جنگجو بودند
و به لرزنی زره پوش معروف
بود

با عرض سلام یه بیوگرافی مفصل درباره طایفه لرزانی میخواستم هر کی میتونه کمک کنه ممنون میشم

از تمام هم طایفه ایی ها خواهش می کنم
شجرنامه های خود را ارائه بدهند


مقداری از طایفه بهداروند تیره لرزانی در شهر جندی شاپور ( شهرک اسلام آباد یا شاه اباد ) درحال سکونت هستند

لرزانی ( لرزنی ) ساکن شهرفارسان. استان چهارمحال بختیاری


کلمات دیگر: