کلمه جو
صفحه اصلی

قباق افکنی

فرهنگ فارسی

گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکه طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابکدست آنرا هدف قرار می دادند و هر کس که آن شانه را بتیرمی زد و از فراز قپق بزیر می آورد جایزه ای گرانبها می گرفت . توضیح این بازی از جمله تفریحات گوناگون پادشاهان صفوی و مخصوصا شاه عباس بزرگ بدان علاقه وافر داشت . در قپق اندازی سواران تیر انداز مجبور بودند که در حال تاخت هدف را از فراز قپق بزیر اندازند و پیداست که این کار مهارت و چالاکی بسیار لازم داشت .

لغت نامه دهخدا

قباق افکنی. [ ق َ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) به معنی هدف زنی و آن چنان باشد که چوبی چهل یا پنجاه گز طویل در میدان استاده کرده و طشت مس یا نقره و غیره بالای چوب تعبیه نمایند و سواران در عین دوانیدن اسب تیر یا تفنگ بر آن طشت می زنند و در زمان قدیم سلاطین ترک بجای طشت کدوی طلائی یا نقره یی از آن چوب می آویختند چه قبق به فتحتین و به فتح اول و ضم ثانی در ترکی کدو را گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).


کلمات دیگر: