تیز گشنی شدن نر قبس قباسه
قباسه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( قباسة ) قباسة. [ ق َ س َ ] ( ع مص ) تیز گشنی شدن نر. ( آنندراج ): قبس قباسةً؛ تیز گشنی شد نر. ( منتهی الارب ).
قباسة. [ ق َ س َ ] (ع مص ) تیز گشنی شدن نر. (آنندراج ): قبس قباسةً؛ تیز گشنی شد نر. (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: