کلمه جو
صفحه اصلی

غسو

فرهنگ فارسی

تاریک گردیدن شب تاریک شدن شب

لغت نامه دهخدا

غسو. [ غ َس ْوْ ] ( ع مص ) رجوع به غُسﱡوّ شود.

غسو. [ غ ُس ْ س ُوو ] ( ع مص ) تاریک گردیدن شب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تاریک شدن شب. ( مصادر زوزنی ). غسا اللیل غسواً بالفتح ، و فی الصحاح و المحکم غسا غُسُوّاً کسمو؛ اظلم. ( تاج العروس ) . || غسا الشیخ ؛ نیک پیر شد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): شیخ غاس ؛ قد طال عمره ، عن «اللیث » و المعروف بالعین. ( تاج العروس ).

غسو. [ غ َس ْوْ ] (ع مص ) رجوع به غُسﱡوّ شود.


غسو. [ غ ُس ْ س ُوو ] (ع مص ) تاریک گردیدن شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تاریک شدن شب . (مصادر زوزنی ). غسا اللیل غسواً بالفتح ، و فی الصحاح و المحکم غسا غُسُوّاً کسمو؛ اظلم . (تاج العروس ) . || غسا الشیخ ؛ نیک پیر شد. (منتهی الارب ) (آنندراج ): شیخ غاس ؛ قد طال عمره ، عن «اللیث » و المعروف بالعین . (تاج العروس ).



کلمات دیگر: