کلمه جو
صفحه اصلی

کافور دان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ظرفی که کافور را در آن جا دهند : [ سیاهی از حبش کافور می برد شد اندر نیمه ره کافور دان خرد ] . ( نظامی )

لغت نامه دهخدا

کافوردان. ( اِ مرکب ) ظرفی که کافور در آن نهند :
سیاهی از حبش کافور می برد
شد اندر نیمه ره کافوردان خرد.
نظامی.


کلمات دیگر: