کلمه جو
صفحه اصلی

طغر

فرهنگ فارسی

مرغی است

لغت نامه دهخدا

طغر. [ طَ ] ( ع مص ) درآمدن بر کسی. یقال : طَغَرَ علیهم ؛ اذا دَغَرَ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || دفع کردن. ( منتخب اللغات ).

طغر. [ طُ غ َ ] ( ع اِ ) مرغی است. ج ، طِغْران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اسم طائری است معروف و جمع او طِغْران.

طغر. [ طَ ] (ع مص ) درآمدن بر کسی . یقال : طَغَرَ علیهم ؛ اذا دَغَرَ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دفع کردن . (منتخب اللغات ).


طغر. [ طُ غ َ ] (ع اِ) مرغی است . ج ، طِغْران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسم طائری است معروف و جمع او طِغْران .



کلمات دیگر: