کلمه جو
صفحه اصلی

بی خو

فرهنگ فارسی

وجین شده ٠ زمینی که از علف و گیاهان هرزه پاک شده باشد ٠

فرهنگ معین

(خُ یا خَ ) (ص مر. ) زمینی که از علف و گیاهان هرزه پاک شده باشد.

لغت نامه دهخدا

بی خو. [ خ َ / خُو ] (ص مرکب ) وجین شده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زمینی که از علف و گیاهان هرزه پاک شده باشد. بدون علف هرزه . (از فهرست ولف ). و رجوع به بی خو کردن شود.


بی خو. [ خ َ / خُو ] ( ص مرکب ) وجین شده. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). زمینی که از علف و گیاهان هرزه پاک شده باشد. بدون علف هرزه. ( از فهرست ولف ). و رجوع به بی خو کردن شود.، بیخو. ( اِخ ) دهی از دهستان درز و سایه بان است که در بخش مرکزی شهرستان لار واقع است و 200 تن سکنه دارد. ساکنین از طایفه دولتخانی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ). و رجوع به فارسنامه ناصری شود.

فرهنگ عمید

پاک شده از علف هرز، زمینی که گیاه هرزه نداشته باشد.

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۷°۴۷′۵۸″ شمالی ۵۶°۱۰′۳۳″ شرقی / ۲۷٫۷۹۹۴۴°شمالی ۵۶٫۱۷۵۸۳°شرقی / 27.79944; 56.17583
بیخو نام یکی از روستاهای استان فارس و شهرستان خنج است. بیخو روستایی است باستانی، و تاریخ این روستا به دوران پیش از اسلام بر می گردد، روستا در کنار دره ای پهناور قرار دارد که پر از درخت سمر و کُنار است.

گویش مازنی

بی خواب


/bi Khoo/ بی خواب

پیشنهاد کاربران

زمین پاک از گیاه هرزه و زیان اور - و هرچیز پیرایش شده از بدی

جهان از بدان پاک بی خو کنی
بکوشی و آرایشی نو کنی

بیخو زمینی که از گیاه هرزه پاک شده باشد
جهان از بدان پاک بیخو کنی
بکوشی و آرایش نو کنی
فردوسی


کلمات دیگر: