مترادف افاده : باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت، بهره دهی، سودرسانی
برابر پارسی : خود بینی، خودبرتری، خودنمایی
expression, causing to benefit, [infm.] pride or vainglory
airs, pomposity, snobbishness, snootiness, tumidity, vainglory
باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت
بهرهدهی، سودرسانی
۱. باد، پز، تبختر، تفرعن، تکبر، خودبینی، فیس، منی، نخوت
۲. بهرهدهی، سودرسانی
افادة. [اِ دَ ] (ع مص ) فایده گرفتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). کسب فائده کردن . (از اقرب الموارد). چیزی ستاندن از کسی . (مؤیدالفضلا) (آنندراج ). || فایده دادن . (منتهی الارب ) (مؤیدالفضلا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). عطا کردن مال را بکسی . (از اقرب الموارد). به این دو معنی هم واوی و هم یایی باشد و از لغات اضداد است . و چون یایی باشد بهره گرفتن از علم و مال و بهره دادن هر دو باشد. و فی المصباح : «و قالوا استفاد مالاً استفادة و کرهوا ان یقال افاد الرجل مالاً افادة»؛ ای استفاده . قال العرب یقوله کقوله : «مهلک مفید»؛ ای مستفید مال . (از اقرب الموارد) : ولا یفیده الفائدة من جمیع الجهات و لایعید عاید. (تاریخ بیهقی ص 299). || هلاک کردن کسی را. میرانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بهلاکت رساندن و میرانیدن کسی را. (از اقرب الموارد). به این معنی اجوف واوی باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ولی در اقرب الموارد این معنی ذیل افاده واوی و یایی هر دو آمده است . دریایی آرد: افاد الرجل و غیره ؛ اماته . و منه : «افاد الجزور؛ نحرها». (از اقرب الموارد). || پاکیزه کردن نان را از خاکستر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و به این معنی یایی باشد. (ناظم الاطباء). || برسولی آمدن نزد کسی . (منتهی الارب ). مصدر «وفد» ثلاثی است که واو بدل بهمزه شده است .