کلمه جو
صفحه اصلی

اضافی


مترادف اضافی : زاید، زیادی، مازاد، یدکی

برابر پارسی : افزودنی، افزونه، دیگر

فارسی به انگلیسی

addition, additional, adjunct, accessory, backup, auxiliary, de trop, excess, extra, fringe, further, more, new, spare, super-, superfluous, supernumerary, supplement, supplemental, supplementary, surplus

additional


فارسی به عربی

اضافة , اضافی , اکثر , زائد

عربی به فارسی

زيادي , زاءد , فوق العاده , اضافي , بزرگ , يدکي , خارجي , بسيار , خيلي


مترادف و متضاد

۱. زاید، زیادی، مازاد
۲. یدکی


extension (اسم)
مد، اضافی، بسط، توسعه، کشش، تمدید، گسترش، تعمیم، توسیع، تلفن فرعی

surplusage (اسم)
اضافی، افزونی، اضافات

overflow (اسم)
اضافی، سیل، طغیان، سرریز، طغیان اب

extra (صفت)
بسیار، اضافی، بزرگ، زائد، یدکی

additional (صفت)
فرعی، اضافی، افزوده

further (صفت)
اضافی، دیگر، بیشتر، زائد، جلوتر، بعدی، مجدد

supplementary (صفت)
اضافی، متمم، مکمل، تکمیلی، پس اورده، هم اورده

supernumerary (صفت)
اضافی، زیاده، بیش از اندازه عادی، فوق عددی

plus (صفت)
اضافی

intercalary (صفت)
اضافی، افزوده، زائد، کبیسه، اندر جاه

زاید، زیادی، مازاد


یدکی


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به اضافه ۱ - زیادتی افزونی : کارهای اضافی .

لغت نامه دهخدا

اضافی. [ اِ فی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به اضافه. رجوع به اضافه شود. || الحاقی. ( ناظم الاطباء ). || نسبی. اعتباری. مقید، در مقابل مطلق : از این چهار مایه دو سبک است و دو گران. سبک مطلق آتش است و سبک اضافی هواست. و گران مطلق زمین است و گران اضافی آب. ( ذخیره خوارزمشاهی ). || ارتباطی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

بیش از میزان مورد نیاز، زائد.

فرهنگ فارسی ساره

افزونه، افزودنی، دیگر


پیشنهاد کاربران

افزونه، افزودنی، دیگر ( کزازی )

زاید

فزونی


کلمات دیگر: